ORIGINAL_ARTICLE
جملات مرکب در زبان فارسی تحلیلی بر پایة نظریة دستور نقش و ارجاع
در این مقاله، ساختار جملات مرکب زبان فارسی بر پایة نظریة «دستورِ نقش و ارجاع» بررسی میشود. این نظریه را، در سال 1997، رابرت دی. ون ولین و رندی جی. لاپولا مطرح کردند و، در سال 2005، ون ولین نسخة نهایی آن را ارائه داد. دستور حاضر سه نوع رابطه را با عنوان «همپایگی»، «ناهمپایگی» و «هموابستگی» بین جملات مرکب مطرح میسازد و سه سطحِ اولیة پیوند را «بند»، «کانون»، و «هسته» میداند. سه نوع رابطة احتمالی بین «واحدها» برقرار است. بنابراین، از ترکیب سطوحِ اولیة پیوند و روابط احتمالی، نُه رابطه در «دستور همگانی» این نظریه قابل تصور است؛ که الزاماً تمامیِ آنها در همة زبانها یافت نمیشود. در این مقاله، جملات مرکب زبان فارسی را تحت دو رابطة کلیِ همپایگی و ناهمپایگی بررسی نموده و دو نوع رابطه را برای همپایگی و نُه رابطه را برای ناهمپایگی معتبر دانستهایم؛ که با ارائة مثالها و نمودارهایی تبیین شدهاند. مزیت تحلیلهای زبانیِ این دستور نسبت به سایر نظریههای دستوری را میتوان توجهِ همزمان به سه سطح «نحوی»، «معنایی»، «کاربردشناختی» دانست. امری که در نظریههای دستوری دیگر مستلزم پژوهشهای جداگانهای است.
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_568_3cfc7c02bcaecdbbb226ded3513e9f7d.pdf
2013-03-20
1
25
نقشگرایی
دستور نقش و ارجاع
ساختهای نحوی
معنایی
و کاربردشناختی
جملات مرکب فارسی
همپایگی
ناهمپایگی
محمدرضا
پهلواننژاد
pahlevan@um.ac.ir
1
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
حسین
رسولپور
h.ra.392@gmail.com
2
کارشناس ارشد زبانشناسی و مدرس دانشگاه پیام نور
AUTHOR
آقاگلزاده، فردوس (1386). «ساخت اطلاعی جمله در داستان بوف کور»، مجلة زبان و زبانشناسی، س 3، ش 2.
1
ارژنگ، غلامرضا (1381). دستور زبان فارسی امروز، تهران: نشر قطره.
2
انوری، حسن و حسن احمدی گیوی (1390). دستور زبان فارسی (1)، تهران: فاطمی.
3
رضایی، والی (1386). «تحلیلی نقشگرا از کاهش ظرفیت فعل در زبان فارسی»، مجموعه مقالات هفتمین کنفرانس زبانشناسی ایران، ج 1، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
4
صفوی، کوروش (1373). «برخی از ویژگیهای بندهای موصولی فارسی»، مجموعه مقالاتِ دومین کنفرانس زبانشناسی نظری و کاربردی، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
5
ناتل خانلری، پرویز (1388). دستور زبان فارسی، تهران: توس.
6
وحیدیان کامیار، تقی (1364). «جملههای شرطی در زبان فارسی»، مجلة زبانشناسی، س 2، ش 2.
7
وحیدیان کامیار، تقی و غلامرضا عمرانی (1379). دستور زبان فارسی (1)، تهران: سمت.
8
Brown, Gillian and George Yule (1983). Discourse Analysis, Cambridge University Press.
9
Rezai, Vali (2003). ‘A Role and Reference Grammar Analysis of Simple Sentences in Farsi’, PhD. Dissertation, University of Isfahan.
10
Van Valin, Robert D. Jr and Randy J. LaPolla (1997). Syntax, Structure, Meaning and Function, Cambridge University Press.
11
Van Valin, Robert D. Jr (2005). Exploring the Syntax-Semantics Interface, Cambridge University Press.
12
ORIGINAL_ARTICLE
مقایسة اثر تنیدگیزایی محاسبة ذهنی و تعارض زبانشناختی واج ـ فونتیک بر تغییرات کورتیزول بزاقی در دختران دانشآموز دبیرستانی
تعارض زبانشناختی واج ـ فونتیک یکی از عوامل مهم زمینهساز تنیدگی در دانشآموزان بهحساب میآید که پیامدهای روانی ـ فیزیولوژیکی مختلفی دارد. هدف پژوهش حاضر مقایسة آثار تنیدگیزایی محاسبة ذهنی (جمعبندی متوالی اعداد بدون استفاده از قلم، کاغذ، و ماشینحساب) و تعارض زبانشناختی واج ـ فونتیک (تعارضی که بر اثر خواندن واجهای فارسی نگارششده به حروف انگلیسی در زمینة شناسایی کلمه، تداعی واژگانی و معنایی آن پدید میآید)، بر فعالیت محور هیپوتالاموس ـ هیپوفیز ـ آدرنال (تغییرات کورتیزول بزاقی) در دانشآموزان است. در این بررسی، 30 دانشآموز دختر از یک دبیرستان در منطقة 5 آموزش و پرورش شهر تهران به صورت نمونهگیری تصادفی مرحلهای انتخاب شدند. پس از اطمینان از سلامت جسمی و روانی، آنها به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه اول تعارض زبانشناختی واج ـ فونتیک (آزمون خواندن متن پینگلیش) و گروه دوم محاسبة ذهنی (آزمون PASAT) را انجام دادند. نمونههای بزاقی در هر دو گروه 3 بار (قبل از آزمون، بعد از آزمون، و 15 دقیقه بعد از آزمون) گرفته شد و میزان کورتیزول بزاقی در آزمایشگاه با روش الایزا تعیین گردید. یافتهها: دو تکلیف محاسبة ذهنی و تعارض زبانشناختی واج ـ فونتیک در تغییر میزان متغیر وابسته (کورتیزول بزاقی) در سه نوبت تفاوت معناداری ندارند (05/0>P)؛ تغییرات شاخص فیزیولوژیک در دو گروه آزمایشی بیانگر افزایش کورتیزول بزاقی پس از هر دو آزمون است. نتیجهگیری: محاسبة ذهنی و تعارض زبانشناختی واج ـ فونتیک، بهمثابة منابع تنیدگیزایی، کورتیزول بزاقی را در دختران دانشآموز دبیرستانی افزایش میدهند و افزایش در دو گروه یکسان است.
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_569_393294219dcec4b12ee83cb84a8b1cf6.pdf
2013-03-20
27
45
تنیدگی
محاسبة ذهنی
تعارض زبانشناختی واج ـ فونتیک
کورتیزول بزاقی
فریبا
جاننثاری لادانی
fariba.jannesari@yahoo.com
1
دانشگاه پیام نور تهران
LEAD_AUTHOR
علیرضا
آقایوسفی
arayeh1100@gmail.com
2
دانشیار گروه روانشناسی، دانشکدة علوم انسانی، دانشگاه پیام نور
AUTHOR
احمد
علیپور
alipor@pnu.ac.ir
3
استاد گروه روانشناسی دانشکدة علوم انسانی، دانشگاه پیام نور
AUTHOR
حسین
زازع
h-zare@pnu.ac.ir
4
دانشیار گروه روانشناسی، دانشکدة علوم انسانی، دانشگاه پیام نور
AUTHOR
بارون، رابرت، دان بیرن، و نایلا برنسکامپ (1389). روانشناسی اجتماعی، ترجمة یوسف کریمی، تهران: نشر روان.
1
دلاور، علی (1387). مبانی نظری و علمی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی، تهران: رشد.
2
سارافینو، ادوارد پ. (1387). روانشناسی سلامت، ترجمة میرزایی و همکاران، تهران: رشد.
3
علیپور، احمد (1385). «اثر استرس امتحان بر تغییرات کورتیزول بزاقی و نبض دانشآموزان و تأثیر ویژگیهای شخصیتی بر آن»، مجلة علمی دانشگاه علوم پزشکی گرگان، ش 2، دورة هشتم.
4
نظربلند، ندا (1384). «بررسی واکنشهای فیزیولوژیک به استرس بر اساس فعالیت سیستمهای مغزی ـ رفتاری»، پایاننامة کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکدة علوم انسانی.
5
Alabsi, M., S. Bongard, T. Buchman, G. A. Pincomb, J. Licinio, and W. R. Lovallo (2007). ‘Cardiovascular & Neuroendocrine Adjustment to Public Speaking & Mental Arithmetic Stressors’, Psychophysiology, Vol. 34.
6
Allen, M. and M. D. Crowell (1998). ’Pattern of Autonomic Response During Laboratory Stressor‘, Psychophysiology, 26.
7
Bolini,A. M. and E. F. Walker (2002). Effacacy of Laboratory Stressor: Failure to Replicate the Trier Social Stress Test, Emory University.
8
Dawans, B. V., C. Krishbaum, and M. Heinrichs (2010). ‘The Trier Social Stress Test for Groups (TSST-G) a New Research Tool for Controlled Simultaneous Social Stress Exposure in a Group Format’, Psychoneuroendocrinology, 36.
9
Dedovic, K., A. Duchesne, J. Andrews, V. Engert, and J. C. pruessner (2009). ‘The Brain & the Stress Axis: The Neural Correlates of Cortisol Regulation in Response to Stress’, Neuro image, 47, 3.
10
Elizabet, K. C., G. Dayanada, M. S. Kusumaderi, K. C. Sunil, S. Sujayasri, and S. Suhas (2009). ‘The Response of Serum Cortisol and Leptin Level to Academic Stress’, Journal of Health and Allied Sciences, 8, 31.
11
Goel, N. K. (2008). ‘Current Status of Cardiovascular Risk Due Too Stress’, Internet Journal of Health, <www.Sience Direct.com>.
12
Grownwall, D. (1977). ‘Paced Auditory Serial Addition Task: A Measure of Recovery From Concussion’, Percental & Motor Skills, 44.
13
Grownwall, D. and H. Sampson (1974). The Psychological Effect of Concussion, Newzland: Auckland University Press.
14
Gulati, K. and A. Ray (2009). ‘Stress: Its Impact on Reproduction & Developmental Toxity’, in Reproductive & Development Toxicology.
15
Gunner, M. R., S. Wewerka, K. Frenn, J. D. Long, and C. Griggs (2009). ‘Developmental Changes in Hypothalamus-Pituity-Adrenal Activity Over the Transition to Adolescence: Normative Changes & Associations With Puberty’, Development Psycholopathology, 21.
16
Hellhammer, D. H., S. Wust, and B. M. Kudeielka (2009). Salivary Cortisolas a Biomarker in Stress Research, Psychoneuro Endocrinology, 34, 2.
17
Heponiemi, T. (2004). Psychological and Emotional Stress on Subsequent Neuropsycological Test Performance, Clinical Psychology, 19.
18
Jonsson, P., M. Wallergard, K. Osterberg, A. M. Hansen, G. Johnsson, and B. karlson (2010). ‘Cardiovascular & Cortisol Reactivity & Habituation to a Virtual Reality Version of Trier Social Stress Test: A Pilot Study’, Psychoneuroendocrinology, 35, 9.
19
Kenneth, J. T. and M. N. Dretsch (2011). The Handbook of Stress-Neuropsychological Effects on the Brain, Blackwell publishing Ltd.
20
Kirschbaum, C. (2010). ‘Trier Social Stress Test’, Stolerman Ian P. (ed.), in Encyclopedia of Psychopharmacology, Springer: Berlin.
21
Kirschbaum, C., K. M. Pirke, and D. H. Hellhammer (1993). The Trier Social Stress Test, a tool for Investigating Psychological Stress Response in a Laboratory Setting, Neuropsychobiology, 28.
22
Krsljak, E. and K. Gosic (2008). ‘Determination of Cortisol Levels in Plasma & Saliva in Women Exposed to Chronic Stress’, Serbia n dental J , 55.
23
Lovallo, W. R., N. H. farag, A. Vincent, T. L. Thomas, and M. Wilson (2006). ‘Cortisol Response to Mental Stress, Exerscise & Meals Following Caffeine Intake in Men & Women, Pharmachology Biochemistry & Behavior, 83, 3.
24
Mulder, A. M. (2011). ‘An Exploration of Acute Stress Response to Psychological & Physical Stressors, Utilizing Biomarkers of Cardiovascular, HPA, SAM & Secretory Immune System’, Phd. Thesis, Southern Cross University, Lismore, NSW.
25
Oldehinkel, A., J. Ormel, N. M. Bosch, E. C. Bouma, A. M. Roon, J. M. Rosmalen, and H. Riese (2010). ‘Stressed-Out Associations Between Perceived & Physiological Stress Response in Adolescents’, Psychophysiology, in Press.
26
Roelofs, K., J. Vanpeer, E. D. Berretty, P. D. Jong, P. Spinhoven, and E. Elzinao (2009). ‘Hypothalamus-Pituitary-Adrenal Axis Hyperresponsiveness is Associated With Increased Social Avoidance Behavior in Social Phobia’, Biological Psychiatry, 65, 4.
27
ORIGINAL_ARTICLE
پژوهشی پیرامون ریشهشناسی واژة سغدی ršt’wc’r
زبان سغدی از زبانهای ایرانی میانة شرقی است که از سدة نخست تا سدۀ سیزدهم میلادی رواج داشته است. این زبان به سبب نفوذ زبان پهلوی و نیز بر اثر نفوذ زبان ترکی بهتدریج از رونق افتاد و زوال آن با گسترش زبان فارسی و، علاوه بر آن، با نفوذ زبان عربی، از دیگر سوی، شتاب بیشتری گرفت. به هر روی، واژههایی از زبان سغدی به زبان فارسی راه یافت و در قالب وامواژه به حیات خود ادامه داد. در این پژوهش، واژۀ سغدی / raštučār/ ršt’wc’r بهمعنای «دلداری، تسلی، همدردی»، با توجه به شواهد زبانشناختی و آواشناختی زبان سغدی، بررسی و کوشش شده است تا ریشهای برای واژۀ سغدی مذکور پیشنهاد شود و از دیگر زبانهای ایرانی میانۀ شرقی (مانند ختنی و سغدی) و زبانهای ایرانی میانۀ غربی (مانند فارسی میانه، پهلوی اشکانی ترفانی و فارسی میانه ترفانی) نیز شواهدی ارائه گردد.
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_582_3433647db054693095b7c4afcd6fe06f.pdf
2013-03-17
47
52
زبان سغدی
زبانهای ایرانی میانة شرقی
ریشهشناسی سغدی
متون سغدی
صفت فاعلی (اسم عامل)
زهره
زرشناس
zzarshenas@gmail.com
1
استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
LEAD_AUTHOR
مهدی
مشکریز
2
دکترای رشتۀ فرهنگ و زبانهای باستانی
AUTHOR
زرشناس، زهره (1380). شش متن سغدی، بخش نخست، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
1
زرشناس، زهره (1387). دستنامة سغدی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
2
فرهنگ فارسی (1377). به کوشش محمد معین، ج 2، تهران: امیرکبیر.
3
قریب، بدرالزمان (1383). فرهنگ سغدی، سغدی ـ فارسی ـ انگلیسی، تهران: فرهنگان.
4
قریب، بدرالزمان (1384). روایتی از تولد بودا، متن سُغدی وسنتره جاتکه، تهران: اسطوره.
5
Bailey, H. W. (1979). Dictionary of Khotan Saka (DKS), Cambridge.
6
Bartholomae, Ch. (1906). Altiranisches Wörterbuch (AiW), Berlin.
7
Benveniste, É. (1946). Vessantra Jātaka (=VJ.), Mission Pelliot, IV, Paris
8
Boyce, M. (1977). A Word-List of Manichean Middle Persian and Parthian (AI9a), Leiden.
9
Gershevitch, I. (1961). A Grammar of Manichean Sogdian (GMS), Oxford.
10
Nyberg, H. S. (1974). A Manual of Pahlavi, Vol. 2, Wiesbaden.
11
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی ویژگیهای خانوادههای زبانی و تأثیر آن بر روی انواع خطاهای تولیدی در افراد دارای شکاف کام پس از عمل جراحی
دستگاه بازخوان یکی از دستگاههای مهم گفتار است که بدون سلامت آن برخورداری از گفتار طبیعی غیر ممکن است. این دستگاه بر اثر عارضة شکاف کام٬ که در ارتباط طبیعی حفرات بازخوان حلق و دهان و بینی اختلال ایجاد میکند، دچار آسیب می شود که با عمل جراحی به ترمیم آن اهتمام میورزند. نمونههای مورد مطالعه در این پژوهش سی نفرند که در فاصلة زمانی تحقیق حداقل شش ماه از زمان جراحی شکاف کام آنها گذشته بود. پانزده تن از این بیماران پسر و پانزده تن دخترند، حداقل سنی پنج سال و حداکثر سنی پانزده سال است. این افراد از نظر میزان خیشومیشدگی صدا و ویژگیهای زبانشناختی گفتار در قالب هجا و واژه حداقل شش ماه پس از جراحی مورد ارزیابی قرار گرفتند و با تحقیقات مشابه در خانوادههای زبانی دیگر مقایسه شدند. نتایج پژوهش به صورت زیر خلاصه میشود: همة واکهها و همخوانها در افراد فارسیزبان پس از عمل جراحی شکاف کام، دچار خیشومیشدگی بودند. واکههای گسترده و پیشین بیش از واکههای گرد و پسین دچار خیشومیشدگی بودند. همخوانهای روان بالاترین خیشومیشدگی را نشان میدادند و همخوانهای لرزشی کمترین میزان خیشومیشدگی را مطرح میکردند. خطاهای تولیدی افراد فارسیزبان در سطح واژه بیشتر شامل حرکتهای جبرانی از نوع تولید دومین بود٬ که نتیجهاش برخلاف افرادی با خانوادة زبانی عربی و انگلیسی بود که خطاهای تولیدی از نوع اجباری را نشان میدادند. بیشترین اختلال تولید شامل پرخیشومیشدگی و کمترین اختلال تولید شامل جابهجاشدگی و جانشینشدگی در تولید بود که به طور کلی خطاهای واجشناختی حتی در زبان فارسی را شامل نمیشد.
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_583_6aaa2f147afe659682632090707575aa.pdf
2013-03-20
53
70
شکاف کام
خیشومیشدگی
حرکت جبرانی
تولید دومین
جابهجاشدگی
جانشینشدگی
جراحی شکاف کام
عالیه
کرد زعفرانلو کامبوزیا
akord@modares.ac.ir
1
دکترای زبانشناسی همگانی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران
AUTHOR
مهدیه
سیدزاده اقدم
yahoo.com@seyedzadeh1
2
فوق لیسانس زبانشناسی، کارشناس توانبخشی آموزش و پرورش شهر تهران
LEAD_AUTHOR
فردوس
آقاگلزاده
aghagolz@modares.ac.ir
3
دکترای زبانشناسی همگانی، مدیر گروه زبانشناسی دانشگاه تربیت مدرس تهران
AUTHOR
ایمانی، ایرج (1366). شکاف لب و کام و اختلالات گفتاری ناشی از آن، تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
1
بدری، عبدالرزاق (1377). اختلالات تکلم، تهران: دانشگاه علوم پزشکی تهران.
2
ثمره، یداله (1383). آواشناسی زبان فارسی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
3
داروئی، اکبر (1377). بررسی سازوکار کامی حلقی در مورد افراد فارسیزبان، تهران: دانشکدة علوم بهزیستی و توانبخشی.
4
درخشنده، ف. (1382). «بررسی مقایسة میانگین نمرة آزمون استرگنوز دهان در کودکان مبتلا به شکاف کام و کودکان سالم»، مجلة توانبخشی، دورة ششم، ج 1.
5
دژاکام، عبداله (1365). واجشناسی بالینی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
6
شمشادی، هاشم (1378). نارسایی اسفنکتر کامی حلقی، تهران: دانشکده علوم بهزیستی و توانبخشی.
7
شمشادی، هاشم و رضا نیلیپور (1379). بیماریشناسی در آسیبهای گفتار و زبان، تهران: دانشکدة علوم بهزیستی و توانبخشی.
8
عربیون، حمیدرضا (1373). بررسی روشهای درمان جراحی بیماران مبتلا به شکاف لب و کام، تهران: دانشگاه علوم پزشکی تهران.
9
علوی، داود (1365). اختلال تکلم در شکاف کام و فارنگوپلاستی، تهران: دانشگاه علوم پزشکی تهران.
10
کاظمی، عباس و مجید راستی (1382). «بررسی پاتولوژی اولیة شکاف کام»، مجلة دانشگاه علوم پزشکی ایران، س 10، ش 34.
11
کامبوزیا، ع. و رامین گلشاهی (1386). «نرمافزار بازشناسی رشتههای تکهجایی فارسی»، مجموعه مقالات هفتمین همایش زبانشناسی ایران، دورة هفتم، ج 2.
12
نیلیپور، رضا (1380). زبانشناسی و آسیبشناسی زبان، تهران: هرمس.
13
Al-wahdani (2005). ‘Status of a Sample of Jordanian People Ages 10 to 28 With Cleft Lip and Palate’, Palate-Craniofacial Journal, No. 42.
14
Chan, R. K. K. (2006). ‘Chinese Attitudes Toward Cleft Palate: Effects Of Personal Contacts’, The Cleft Palate-Craniofacial Journal, No. 39.
15
Elendor, A. (2001). ‘Speech Outcomes in Isolated Cleftpalate: Impact of Cleft Extent and Additional Malformation’, The Cleft Palate-Craniofacial Journal, No. l39.
16
Hardin, j. (2005). ‘Speech Production Patterns of Prescoolers With Cleft Palate’, Cranio Facial Journsl, No. 42.
17
Kimary, Shahin (2002). ‘Rimarks on the Speech of Arabic-Speaking Children with’, cleft palate Journal, No. 18.
18
Kuehn, D. (2003). ‘Speech Evaluation and Treatment for Patients With Cleft Palate’, American Journal of Speech Language Pathology, No. 12.
19
Kummer, A. (2006). ‘Resonance Disorders and Nasal Emission’, Cleft Palate Journal.
20
Lee, t. j. (2003). ‘A Survey of Cleftpalate Management Taught in Traning Programs in Korea’, The Cleft Palate-Craniofacial Journal, No. 40.
21
Louw, B. (2006). ‘Facilitating Cleft Palate Team Participation of Culturally Piveres Families in South Africa’, Palate-Cranofacial Journal, No. 43.
22
Morris, H. (2002). ‘Phonetics Phonological and Language Skills of Children With a Cleft Palate’, Cranio Facial Journal, No. 40.
23
Nett, k. (2002). ‘A Bilingual Assessment Tool for Speech and Resonance’, International Journal Of Pediatric, No. 49.
24
Tachimura, T. (2000). ‘Nasal Score Variation in Normal Adult Japanese Speakers of Mid-West Japanese Dialect’, The Cleft Palate-Craniofacial Journal, N0. l37.
25
Withehill, T. (2001). ‘Nasalance Measures in Cantons-Speaking Women’, The Cleft Palate-Craniofacial Journal, No. 38.
26
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیلی بر ساختار زبانی غالب در گزیدهای از مثلها و تعبیرهای کنایی فارسی
نظر به اینکه، در غالب متون جامعهشناسی در حوزة فرهنگ، بر اهمیت زبان بهعنوان کلیدیترین عنصر نمادین غیر مادی فرهنگ تأکید شده است، بررسی ساختار کلامی مستتر در گزیدهای از مثلها و تعبیرهای کنایی فارسی بهمثابة مطالعهای در حوزة فرهنگ شفاهی توجیه میگردد. در مقالة حاضر، بررسی صورت بلاغی، نحوة خطاب، و شیوة بیان مثلها و تعبیرهای کنایی فارسی محورهای اساسی مورد توجه درخصوص شناسایی ساختار زبانی در نظر گرفته شده است. روش تحقیق بهکاررفته در پژوهشی که مقالة مزبور برگرفته از آن است کمی و شیوة گردآوری اطلاعاتْ تحلیل محتوا است که یکی از متداولترین شیوهها در حوزة شناسایی هویت آثار ادبی است. این پژوهش از نوع اکتشافی است و فرضیهای را به آزمون نمیگذارد. هدف این پژوهش، تمرکز بر بعد کلامی گزیدهای از مثلها و تعبیرهای کنایی است که در آثار مکتوب اندیشمندان مختلف گردآوری شده است؛ هرچند ممکن است امروزه برخی از این مثلها دیگر بهکار برده نشوند و با اصطلاحات دیگری جایگزین شده باشند. یافتههای تحقیق، که ادعای تعمیم آنها وجود ندارد، حاکی از آن است که صورت بلاغی تعبیر کنایی، نحوة خطاب غیر مستقیم به انسان، و شیوة بیان عاطفی بارزترین نمود ساختار کلامی در مثلها و تعبیرهای کنایی مورد بررسیاند. افزونبر این، مورد اخیر ـ عاطفهگرایی ـ فصل مشترک یافتههای ساختار کلامی با یافتههای این پژوهش در دو بعد دیگر آن، یعنی بعد ارزشی و بعد نگرشی است. این یافته را چنین میتوان تعبیر کرد که تحلیل و فهم ساختار زبانی در متن فرهنگی و شرایط خاص اجتماعی، یعنی فضای گفتمانی سرشته در آن، تولید و دریافت میشود.
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_584_4fd2dc8f3b8e7ea6e586805d667089eb.pdf
2013-03-20
71
84
مثلهای فارسی
تعبیرهای کنایی فارسی
صورت بلاغی
نحوة خطاب
تحلیل گفتمان
تحلیل محتوا
ناهید
مؤید حکمت
nahidmoayedhekmat@yahoo.com
1
استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
LEAD_AUTHOR
اسلامی ندوشن، محمدعلی (1371). «ایرانی کیست؟، ایران و ایرانیان در گذرگاه تاریخ»، ایران فردا، س 1، ش 5.
1
افشار، ایرج (1369 - 1374). فهرست مقالات فارسی در زمینة تحقیقات ایرانی، ج 4 و 5، تهران: علمی و فرهنگی.
2
امینی، امیرقلی (1350). فرهنگ عوام، تهران: بینا.
3
آنتونی گیدنز (1373). جامعهشناسی، ترجمة منوچهر صبوری، تهران: نشر نی.
4
انجوی شیرازی، ابوالقاسم (1357). تمثیل و مثل، تهران: امیرکبیر.
5
ایزدی، علیمحمد (1383). چرا عقب ماندهایم؟، جامعهشناسی مردم ایران، ج 2، تهران: نشر علم.
6
بارون، رابرت، دان بیرن، و نایلاب برنسکامب (1388). روانشناسی اجتماعی، ترجمة یوسف کریمی، تهران: نشر روان.
7
برقعی قمی، یحیی (1351). کاووشی در امثال و حکم فارسی، تهران: نشر نی.
8
بیمن، ویلیام (1381). زبان، منزلت و قدرت در ایران، ترجمة رضا ذوقدار مقدم، تهران: نشر نی.
9
پرتوی آملی، مهدی (1378). ریشههای تاریخی امثال و حکم، تهران: اشراقی.
10
پورنامداریان، محمدتقی (1368). رمز و داستانهای رمزی در ادب فارسی، تهران: علمی و فرهنگی.
11
جمالزاده، محمدعلی (1350). خلقیات ما ایرانیان، آلمان: نوید.
12
چلبی، مسعود (1381). بررسی نظام شخصیت در ایران، تهران: مؤسسة پژوهش فرهنگ هنر و ارتباطات.
13
دبیر سیاقی، سیدمحمد (1358). گزیدة امثال و حکم، تهران: فرهنگ و آموزش عالی و سازمان یونسکو.
14
دهخدا، علیاکبر (1352). امثال و حکم، ج 3، تهران: امیرکبیر.
15
ذوالفقاری، حسن (1387). «تفاوت کنایه و ضربالمثل»، پژوهش زبان و ادبیات فارسی، ش 10.
16
ریتزر، جورج (1374). نظریههای جامعهشناسی در دوران معاصر، ترجمة محسن ثلاثی، تهران: علمی.
17
ساروخانی، باقر (1377). روشهای تحقیق در علوم اجتماعی، ج 1 و 2، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
18
سهیلی، مهدی (1349). ضربالمثلهای معروف ایران، تهران: اشراقی.
19
شاملو، احمد (1361). کتاب کوچه، تهران: مازیار.
20
شجاعی، حمید (1351). امثال شعر فارسی، تهران: گوتنبرگ.
21
شهری، جعفر (1370). قند و نمک، تهران: اسماعیلیان.
22
عضدانلو، حمید (1380). گفتمان و جامعه، تهران: نشر نی.
23
عضدانلو، حمید (1388). آشنایی با مفاهیم اساسی جامعهشناسی، تهران: نشر نی.
24
عفیفی، رحیم (1371). مثلها و حکمتها در آثار شاعران قرن سوم تا یازدهم هجری، تهران: سروش.
25
فرکلاف، نورمن (1379). تحلیل انتقادی گفتمان، مترجمان: فاطمه شایسته پیران، شعبانعلی بهرامپور، رضا ذوقدار مقدم، رامین کریمیان، پیروز ایزدی، محمود نیستانی، محمدجواد غلامرضا کاشی، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها.
26
فوکو، میشل (1387). نظم گفتار، ترجمة باقر پرهام، تهران: آگه.
27
فولر، گراهام (1373). قبلة عالم، ژئوپلیتیک ایران، ترجمة عباس مخبر، تهران: نشر مرکز.
28
کاتوزیان، محمدعلی همایون (1384). دولت و جامعه در ایران، ترجمة حسن افشار، تهران: نشر مرکز.
29
کریپندروف، کلوس (1378). تحلیل محتوا، ترجمة هوشنگ نایبی، تهران: رشد.
30
کاشی، محمدجوادغلامرضا (1379). ذهنیت فرهنگی و نظام معانی در انتخابات دوم خرداد، تهران: جادوی گفتار.
31
محمدی، بیوک و همکاران (1381). بررسی نقش عوامل فرهنگی مؤثر در توسعة ایران، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
32
مؤید حکمت، ناهید (1390). «درآمدی بر شناسایی نگرشهای بارز فرهنگی در گزیدهای از مثلها و تعبیرهای کنایی مکتوب فارسی»، جامعهپژوهی فرهنگی، ش 121.
33
مؤید حکمت، ناهید (1386). «ارزشهای بارز فرهنگی در مثلها و تعبیرهای کنایی فارسی»، نامة فرهنگستان، دورة نهم، ش 4.
34
نجفی، ابوالحسن (1387). فرهنگ فارسی عامیانه، 2 ج، تهران: نیلوفر.
35
هولستی، ال. آر. (1373). تحلیل محتوا در علوم اجتماعی و انسانی، ترجمة نادر سالارزاده امیری، تهران: دانشگاه علامه طباطبائی.
36
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (1381). ارزشها و نگرشهای ایرانیان، تهران: دفتر طرحهای ملی.
37
ون دایک، تئون ای (1382). مطالعاتی در تحلیل گفتمان، مترجمان: پیروز ایزدی، شعبانعلی بهرامپور، علیرضا خرمایی، محمدجواد غلامرضا کاشی، و تژا میرفخرایی، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها.
38
Calhoun, Craig & Donald Keller (1994). Sociology, 6th ed, NY: Mc Grow Hill.
39
Hass. S. William (1966). Persian Psychology, NY: ams Iran.
40
Lerner, Daniel (1964). The Passing of Traditinal Society, NY: free press.
41
Lerner, Daniel (1968). ‘Social aspects of Modernization’, International Encyclopedia of the Sociology, Vol. 9-10, NY: The free Press.
42
Mccleland, David (1963). National Caracter and Economic Growt in Turkey and Iran in Communication and Political Development, Princeton University Press.
43
Ralston, David, David Holt, RobertTerpstra, & Yukai-cheng (1977). The Impact of National Culture and Economic Ideology on Managerial Work Values: A study of United States, Russia, Japon and China.
44
Schwartz, Shaln H. & David Ralston (1992). Universals in the Confort and Structure of Values, San Diego: Academic Press.
45
Scott, John & Gordon Marshall (2005). A Dictionary of Sociology, 3 rd ed., Oxford: Oxford University Press.
46
ORIGINAL_ARTICLE
حالت و حالتنمایی در وفسی
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی انواع حالتهای دستوری در وفسی، از زبانهای ایرانی شمال غربی، و بررسی شیوههای حالتنمایی آنهاست. در اینباره، چهارده حالت دستوری در وفسی قابل شناسایی است که از طریق راهبردهای گوناگون زبانی به شرح زیر نشانگذاری میشوند: 1. استفاده از تکواژ به صورت پسوند؛ 2. استفاده از حروف اضافه؛ 3. استفاده از واژهبستها (حروف اضافة وابسته از لحاظ آوایی)؛ 4. استفاده از ترتیب واژگانی؛ و 5. استفاده از ویژگیهای زبرزنجیری. نتایج تحقیق، که در طی جدولهایی در مقاله آورده شده است، نشان میدهد که حالتهای «کنایی»، «مفعولی»، «مفعولی حرف اضافه»، «بهواسطه»، و «ملکی»، در گویش، با استفاده از تکواژهای تلفیقیِ حالت غیر مستقیم؛ همچنین حالت «بهواسطه» (علاوه بر راهبرد پیشین) در ساختهای خاص، با استفاده از واژهبست؛ حالتهای «ازی»، «بایی»، «برایی»، «ابزاری»، «مکانی»، و «حرکتی» از طریق حروف اضافه؛ و حالتهای «فاعلی» و «مطلق» از طریق ترتیب واژگانی و نوع ساختار جمله حالتنمایی میگردند. علاوه بر آن، در نمایاندن حالت «ندایی» در وفسی، از ویژگی زبرزنجیریِ آهنگ خیزان بهره برده میشود.
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_585_08c812b68fe4828d24f524dfa99b206e.pdf
2013-03-20
85
105
حالت در وفسی
حالتنمایی
تکواژ تلفیقی
ترتیب واژگانی
رابطهنما
مهینناز
میردهقان
M_Mirdehghan@sbu.ac.ir
1
استادیار زبانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی
LEAD_AUTHOR
سعیدرضا
یوسفی
Ragestyling@gmail.com
2
کارشناس ارشد زبانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی
AUTHOR
لکوک، پ. (1382). «گویش های مرکزی ایران»، در راهنمای زبانهای ایرانی، ویراستة رودیگر اشمیت، ترجمة آرمان بختیاری و دیگران، تهران: ققنوس.
1
مقدم، م. (1318). گویشهای وفس و آشتیان و تفرش، تهران: انجمن ایرانویج.
2
میردهقان، م. (1387). حالتنمایی افتراقی در زبانهای هندی/ اردو، پشتو و بلوچی، در چهارچوب بهینگی واژ-نقشی، تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
3
میردهقان، م. و س. ر. یوسفی (در دست بررسی). «حرفاضافهنمایی افتراقی در وفسی در چهارچوب نظریة بهینگی»، مجلة پژوهشی زبانی، دانشگاه تهران.
4
یوسفی، س. ر. (1391). «بررسی و تحلیل نظام حالت در گویش وفسی در چهارچوب نظریة بهینگی»، پایاننامة کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
5
Abraham, W. (2006). ‘Bare and Prepositional Differential Case Marking: The Exotic Case of German (and Icelandic) Among all of Germanic’, L. Kulikov, A. Malchukov, & P. de Swart (eds.), in Case, Valency and Transitivity, Amsterdam, UK: Benjamins.
6
Butt, M. (2005). Theories of Case, Cambridge, UK: Cambridge University Press.
7
Dixon, R. M. W. (1994). Ergativity, Cambridge, UK: Cambridge University Press.
8
Hewson, J. and V. Bubenik (2006). From Case to Adposition: the Development of Configurational Syntax in Indo-European Languages, Philadelphia, PA: John Benjamins.
9
Jahani, C. (2003). The Case System in Iranian Balochi in a Contact Linguistic Perspective, A. Korn & C. Jahani (eds.), in The Baloch and their Neighbours: Ethnic and Linguistic Contact in Balochistan in Historical and Modern Times, Wiesbaden, Germany: Reichert.
10
Lazard, G. (1998). Actancy, Berlin, Germany: Mouton de Gruyeter GmbH & Co.
11
Matthews, P. H. (ed.) (2006). Oxford Concise Dictionary of Linguistics with Chinese Translation, Shanghai, China: Oxford University Press and Shanghai Foreign Language Education Press.
12
Mirdehghan, M. and S. R. Yousefi (to appear). ‘Dative Case Marking in Vafsi Within OT Framework’.
13
Stilo, D. L. (1981). ‘The Tati Language Group in the Sociolinguistic Context of Northwestern Iran and Transcaucasia’, Iranian Studies, 14 (3-4).
14
Stilo, D. L. (2004). Vafsi Folk Tales, Weisbaden, Germany: Ludwig Reichert Verlag.
15
Stilo, D. L. (2005). ‘Iranian as Buffer Zone Between the Universal Typologies of Turkic and Semitic’, É. Á. Csató, B. Isaksson, & C. Jahani (eds.), in Linguistic Convergence and Areal Diffusion: Case Studies From Iranian, Semitic and Turkic, London, UK: Routledge Courzon.
16
Stilo, D. L. (2006). Ditransitive Constructions in Vafsi,
17
Windfuhr, G. (2009). Dialectology and Topics, G. Windfuhr (ed.), in The Iranian Languages, New York, NY: Routledge.
18
<http://www.eva.mpg.de/lingua/conference/07_DitransitiveConstructions/pdf/handouts/Handout_Stilo.pdf>.
19
ORIGINAL_ARTICLE
نامهای خاص مشترک در کتیبههای سغدی سند علیای پاکستان و کتیبههای ایرانی میانة غربی (ساسانی ـ پهلوی اشکانی)
کتیبههای سغدی سند علیا مجموعهای است شامل بیش از 700 سنگنوشته به زبانهای پارتی (2 مورد)، فارسی میانه (2 مورد)، بلخی (2 مورد)، و بقیه به زبان سغدی و نیز نقش برجستههایی، که بر روی سنگهایی در کنارة این رودخانه کنده شدهاند. بر روی بیشتر این سنگنوشتهها، نام بازرگانان سغدی حک شده است که زمانی از این مکان دیدار کردهاند. این کتیبهها متعلق به قرن سوم تا ششم میلادی است. وجود نامهای فارسی میانه نظیر شاپور، کرتیر، و پاپک در میان نامهای سغدی زمانی نزدیک به دورة ساسانی (نیمة قرن سوم تا هفتم میلادی) را تأیید میکند. در این مقاله، ابتدا نامهای خاص مشترک بین کتیبههای سغدی و کتیبههای ایرانی میانة غربی (پهلوی ساسانی ـ پهلوی اشکانی) مشخص شده، و سپس شباهتها و ناهمانندیها در پایان هر نام آورده میشود.
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_586_89522bac87792f488eed2be4a8d9a3a6.pdf
2013-03-20
107
124
کتیبههای سغدی
سند علیای پاکستان
کتیبههای ساسانی
کتیبههای اشکانی
ویدا
نداف
vida_nadaf@yahoo.com
1
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد همدان
LEAD_AUTHOR
ابوالقاسمی، محسن (1375). راهنمای زبانهای باستانی ایران، 2 جلد، تهران: سمت.
1
بهار، مهرداد (1376). پژوهشی در اساطیر ایران، تهران: آگاه.
2
بهار، مهرداد (1380). بندهش، تهران: توس.
3
تفضلی، احمد (1370). «کرتیر و سیاست اتحاد دین و دولت در دورة ساسانی»، یکی قطره باران، جشننامة عباس زریاب خوئی، به کوشش احمد تفضلی، تهران: نشر نو.
4
دریایی، تورج (1380). «کتیبة شاهپور سکانشاه در تخت جمشید»، فرهنگ ویژة زبانشناسی، س 14، ش 1 - 2.
5
زرشناس، زهره (1385). زن و واژه، گفتارهایی دربارة زنان و زبان سغدی، به کوشش ویدا نداف، تهران: فروهر.
6
قریب، بدرالزمان (1374). فرهنگ سغدی، سغدی ـ فارسی ـ انگلیسی، تهران: فرهنگان.
7
کامبخش فرد، سیفالدین (1346). «کتیبهای از شاهپور دوم شاهنشاه ساسانی در مشکینشهر»، هنر و مردم، ش 61 و 62.
8
Back, M. (1978). Die Sassanidishen Staatisinh Riften, Acta Iranica 18, Téhéran-Liége.
9
Bogoljubov, M. N. and O. I. Smirnova (1963). Sogdijskie Dokumenty S Gory Mug, (SDGM) III., Moscow.
10
Frejman, A. A. (1962). Sogdijskie Dokumenty S Gory Mug, I., Moscow.
11
Gignoux, Ph. (1972). Glossaire des Inscriptions Pehlevies et Parthes, Vol. I, London.
12
Gignoux, Ph. (1986). Noms Propres Sassanides en Moyen- Perse Épigraphique, (IPNB, II/2), Vienna.
13
Gignoux, Ph. (1991). ‘Les Quatre Inscriptions du Mage Kirdir’, Studia Iranica, Cahier 9, Paris.
14
Humbach, H. and O. Skjaervø (1983). The Sassanian Inscription of Paikuli, Part 1, 2, Wiesbaden.
15
Livshitz (= Livšic), V. A. (1962). Sogdijskie Dokumenty S Gory Mug, II., Moscow.
16
Mayrhofer, M. (1979). Iranisches Personennamenbuch, Wien.
17
Nyberg, H. S. (1974). Manual of Pahlavi, Vol. II, Wiesbaden.
18
Reichelt, H. (1911). Avesta Reader.
19
Sims-Williams, N. (1989). Sogdian and other Iranian Inscriptions of the Upper Indus, I, II, London.
20
Sims-Williams, N. (2000). ‘Gods and Merchants: Sogdian Inscriptions of the Upper Indus’, The Journal of the Asian Arts Society of Australia, Vol. 9, No. 3.
21