ORIGINAL_ARTICLE
زایایی فرایند ترکیب در زبان فارسی
زایایی به معنی توانایی تولید صورتهای جدید بر اساس قواعد موجود در زبان از ویژگیهای مهم زبان است که در تمامی بخشهای آن، از جمله حوزۀ ساختواژه، وجود دارد. اکثر صاحبنظران زایایی را یک پیوستار میدانند. در این پژوهش، نگارندگان بر آناند زایایی را در فرایند ترکیب زبان فارسی بررسی کنند و به این پرسش پاسخ دهند که، در پی اندازهگیری کمّی زایایی فرایند ترکیب در زبان فارسی، کدام فرایندها در دو سر این پیوستار به عنوان زایاترین و غیر زایاترین فرایندهای ترکیب قرار دارند. در این راستا، از روشهای سنجش زایایی ساختواژی باین کمک گرفته شده و زایایی فرایندهای ترکیب در پیکرهای برگرفته از پایگاه دادههای زبان فارسی بررسی میشود. نتیجۀ اندازهگیری کمّی زایایی در این روشها نشان میدهد که، در زبان فارسی، فرایند ترکیب «اسم + اسم» بیشترین زایایی را دارد و فرایند «ضمیر + حرف اضافه + ضمیر» از کمترین میزان زایایی برخوردار است.
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_865_ad5fb799ec7fd21a567522cd4e684985.pdf
2013-09-21
1
14
زایایی ساختواژی
ترکیب
بسامد
واژۀ موجود
واژۀ ممکن
واژۀ تکبسامدی
نوواژه
سیدهنازنین
امیر ارجمندی
n_arjmandi@yahoo.com
1
دکتری دانشگاه آزاد
LEAD_AUTHOR
مصطفی
عاصی
s_m_assi@ihcs.ac.ir
2
دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
AUTHOR
عاصی، مصطفی (1384). «پایگاه دادههای زبان فارسی در اینترنت»، پژوهشگران، ش 2.
1
Aronoff, M. (1976). Word Formation In Generative Grammar, Cambridge / MA: MIT Press.
2
Baayen, R.H. (1992). ‘Quantitative Aspects of Morphological Productivity’, in G.E. Booij and J.V. Marle (eds.), Yearbook of Morphology 1991, Dordrecht: Kluwer Academic.
3
Baayen, R.H. (1993). ‘On Frequency, Transparency and Productivity’, in G.E. Booij and J.V. Marle (eds.), Yearbook of Morphology 1992, Dordrecht: Kluwer Academic Publishers.
4
Baayen, R.H. (1994). ‘Productivity in Language Production’, Language and Cognitive Processes, 9.
5
Baayen, R.H. (2006). Corpus Linguistics in Morphology: Morphological Productivity, (In press), To Appear in Handbook of Corpus Linguistics,
6
www.ualberta.ca/~baayen/publications/Baayen Corpus Linguistics 2006, pdf.
7
Bauer, L. (2001). Morphological Productivity, Cambridge: Cambridge University Press.
8
Haspelmath, M. (2002). Understanding Morphology, London: Oxford University Press.
9
Plag, I. (2003). Word- formation In English, Cambridge: Cambridge University Press.
10
Plag, I. (2006).‘Productivity’, The Handbook of English Linguistics, http://www.uni-siegen.de/~engspra.
11
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تمثیلی مانوی بر اساس الگوی اسطورۀ آفرینش به زبان پارسی میانه
در این جُستار خواننده نخست با کلیاتی دربارۀ مانویت و اسطورۀ آفرینش در کیش مانی آشنا میشود. آنگاه نگارنده، با تعریف نوع ادبی تمثیل و داستان تمثیلی، اسطورۀ آفرینش مانویت را به مثابۀ داستانی تمثیلی در نظر میگیرد و بر نقش تمثیل، در جایگاه یکی از ابزارهای فن بلاغت در آسان فهمکردن اصول دینی، فلسفی و اخلاقی برای تودة مردم، تأکید میکند. با این مقدمات، تمثیلی مانوی به زبان پارسی میانه بر اساس الگوی اسطورۀ آفرینش مانی بررسی و تحلیل میشود. این داستان با بیانی نمادین به اسارت نخستین انسان در زندانِ ماده اشاره دارد. بررسی حاضر به یاری مقایسۀ شخصیتها و عناصر سازندۀ اسطورۀ آفرینش مانی با این داستان تمثیلی صورت میگیرد.
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_866_7f6770583417705c95d9877b145f100d.pdf
2013-09-21
15
28
مانویت
اسطورة آفرینش
داستان تمثیلی
فن بلاغت
زبان پارسی میانه
امید
بهبهانی
omidmbehbahani@yahoo.com
1
استادیار پژوهشگاه علوم انسانی
LEAD_AUTHOR
بویس، مری (1386). بررسی ادبیات مانوی، ترجمۀ امید بهبهانی و ابوالحسن تهامی، تهران: بندهش.
1
پورنامداریان، تقی (1364). رمز و داستانهای رمزی، تهران: علمی و فرهنگی.
2
تفضلی، احمد (1388). تاریخ ادبیات ایران پیش از تهران، تهران: سخن.
3
داد، سیما (1378). فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران: مروارید.
4
دکره، فرانسوا (1380). مانی و سنت مانوی، ترجمة عباس باقری، تهران: فرزان.
5
زرشناس، زهره (1380). زبان و ادبیات ایران باستان، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
6
مدرسی، فاطمه (1390). فرهنگ توصیفی نقد و نظریههای ادبی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
7
مولوی، جلالالدین محمد (1368). مثنوی معنوی، ج 1، به همتِ رینولد اِلین نیکلسون، تهران: مولی.
8
Boyce, Mary (1975). A Reader in Manichaean Middlle Persian and Parthian, (Acta Iranica9), Téhéran, Liège: Bibliothéque Pahlavi.
9
Boyce, Mary (1977). A Word-List in Manichaean Middlle Persian and Parthian, (Acta Iranica9a), Téhéran, Liège: Bibliothéque Pahlavi.
10
Sundermann, Werner (1973). Mittlepersische und Parthishe Kosmogonische und Parabeltexte der Manichäer, Berlin: Akademie Verlag.
11
ORIGINAL_ARTICLE
دانش کلمه
در این مقاله فصل اول الکتاب، اثر سیبویه، در مطالعة دانش زبان بررسی میشود. در این بررسی، نخست ترجمة فارسی این فصل ارائه میشود. پس از آن، برخی از مطالب این فصل، با تمرکز بر اصطلاحهای بهکار رفته در متن اثر و با بهرهگیری از ابزارهای نظری زبانشناسی معاصر، به روش تجزیه و تحلیل مفهومی شرح داده میشود. در این پژوهش، مقایسهای میان مفاهیم این فصل از الکتاب و مفاهیم دستور نقشگرای نظاممند هلیدی انجام میشود. همچنین مفاهیم این فصل از الکتاب با برخی از نظریات ابونصر فارابی و ابن سینا سنجیده میشود. حاصل این بررسی تطبیقی دستیابی به مؤلفههایی است که شاید بتواند معرف سنت فکری دانشمندان ایرانی در حوزة مطالعة دانش زبان باشد.
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_867_6b7d16e835335a74744233053797f2f7.pdf
2013-09-21
29
44
سیبویه
الکتاب
کلمه
کلام
اسم
فعل
حرف
الهه
دفترینژاد
edaftarynezhad@gmail.com
1
دانشجوی دکتری، پژوهشگاه علوم انسانی
LEAD_AUTHOR
ابراهیمی دینانی، غلامحسین (۱۳۸٩). فلسفه و ساحت سخن، تهران: هرمس.
1
ابن سینا (۱۳۸۷). قانون، ترجمۀ عبدالرحمن شرفکندی، تهران: سروش.
2
ابن سینا (۱۳۸۳). منطق دانشنامۀ علایی، با مقدمه و حواشی و تصحیح دکتر محمد معین و سیدمحمد مشکوة، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
3
ابن سینا (۱۳٧۵). اشارات و تنبیهات، ج ۳، تهران: نشر بلاغت.
4
اعوانی، غلامرضا (۱۳٨۵). «سیری در آرای هانری کربن»، زائر شرق، مجموعه مقالات بزرگداشت یکصدمین سال تولد هانری کربن، گردآوری و تدوین شهرام پازوکی، تهران: مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفة ایران.
5
دبیر مقدم، محمد (۱۳۸۹). «سیبویه زبانشناس و دستورنویس»، مجلۀ دستور، ش 6.
6
سیبویه (۱۳۱۶ ق). الکتاب، الجزء الاول، بولاق، مصر: المطبعه الکبری الامیریه.
7
صفوی، کورش (۱۳۸۵). آشنایی با تاریخ زبانشناسی، تهران: پژواک کیوان.
8
عالی خانی، بابک (۱۳٨۵). «حکمت گمشدة مغانی»، زائر شرق، مجموعه مقالات بزرگداشت یکصدمین سال تولد هانری کربن، گردآوری و تدوین شهرام پازوکی، تهران: مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفه ایران.
9
فارابی، ابونصر محمد (۱۳۸۹). احصاءالعلوم، ترجمۀ حسین خدیوجم، تهران: علمی فرهنگی.
10
قیّم، عبدالنبی (۱۳۸٩). فرهنگ معاصر عربی فارسی، تهران: فرهنگ معاصر.
11
گلشنی، عبدالکریم (۱۳۵۴). «سیبویه و مستشرقین»، ۲۵ مقالۀ تحقیقی فارسی دربارة سیبویه، به اهتمام محمدحسین اسکندری، شیراز: دانشگاه شیراز.
12
مجتبایی، فتحالله (۱۳۸۳). نحو هندی و نحو عربی، تهران: کارنامه.
13
منفرد، مهدی (۱۳٨٩). زمان در فلسفة صدرالمتألهین و سنت آگوستین، قم: مؤسسة بوستان کتاب.
14
Bohas, G., J-P Guillaume, and D.E. Kouloughli (2006). The Arabic Linguistic Tradition, Originally Published by Routledge in 1990, Reprinted in Washington D.C: Georgetown University Press.
15
Carter, M.G. (2004). Sibawayhi, London: Oxford Center for Islamic Studies.
16
Encyclopedia Britannica (1911). 11th edition, Cambridge University Press,
17
http://en.wikipedia.org/wiki/Hartwig_Derenbourg
18
Halliday, M.A.K. and Ch. Matthiessen (2004). An Introduction to Functional Grammar, (3rd edition), London: Arnold.
19
Sara, Solomon S.J. (2003). ‘Sibawayhi's Al-Kitab Chapter 1-6’, Journal of Arabic Linguistics Tradition (JALT), Georgetown University, http://www.Jalt.net.
20
ORIGINAL_ARTICLE
چند به اصطلاح دستنامة آموزشی از مجموعه دستنویسهای مانویِ تورفان در برلین
در این مقاله، چهار قطعة تاکنون منتشرنشده از مجموعه دستنویسهای مانویِ بازیافته از تورفان با شناسة M409b، M1206، M7380، و M1571a که در فرهنگستان علوم براندنبورگ (برلین) نگهداری میشود قرائت، ترجمه، و تفسیر شده است. این قطعات، که مشتمل بر الفبای مانوی با ترتیب ابجدیاند، در واقع برای نوآموزان سغدی، که قصد داشتند شعرِ بیتدارِ پارتی تصنیف کنند، نوعی دستنامۀ آموزشی بودهاند. در این پژوهشِ کاملاً نو، به نظام ابجدی متنهای مانوی و علت وجود برخی از نویسههای غیر ابجدی، بهویژه علت وجود حرف (پس از قرشت)، در فهرستهای الفبایی پرداخته شده و فنون کاتبان برای آموزش شاگردان تجزیه و تحلیل شده است. در پیوست، دستنویس مانویِ نویافتهای از نیشابور، که همانند قطعات تورفان دستنامهای آموزشی بوده، بررسی شده است.
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_868_f8f3789129154f646e641d0260468e1a.pdf
2013-09-21
45
57
متون مانوی
دستنامة آموزشی/ نظام ابجدی
شعر پارتی/ دستنویسهای تورفان
فهرست الفبا/
محمد
شکری فومشی
mshokrif@aol.de
1
دانشجوی دکتری آزاد برلین، مربی دانشگان ادیان قم
AUTHOR
Boyce, M. (1952). ‘Some Parthian abecedarian hymns’, BSOAS 14, pp. 435-450.
1
Boyce, M. (1960). A Catalogue of the Iranian Manuscripts in Manichean Script in the German Turfan Collection, Berlin.
2
Durkin-Meisterernst, D. (2004). Dictionary of Manichaean Middle Persian and Parthian, Turnhout (Corpus FontiumManichaeorum, Dictionary of Manichaean Texts III,1).
3
Durkin-Meisterernst, D. (2007). ‘Aramaic in the Manichaean Turfan texts’, in: M. Macuch, M. Maggi and W. Sundermann (eds.), Iranian Languages and Texts from Iran and Turan. Ronald E. Emmerick Memorial Volume, Wiesbaden.
4
Durkin-Meisterernst, D. (2011). ‘Literarische Termini in mitteliranischen manichaischen Texten’, in: Özertural, Z. und J. Wilkens (eds.), Der östliche Manichäismus. Gattungs- und Werksgeschichte, Vorträge des Göttinger Symposiums von 4.-5, März 2010, Abhandlungen der Akademie der Wissenschaften zu Göttingen, neue Folge 17, pp. 27-44.
5
ORIGINAL_ARTICLE
تبیین مـرزشکنی در داستانهای نوین فارسی
مفهوم «مرزشکنیِ روایی» را نخستین بار ژرار ژنت (1972) در این دو وجه لاینفک معرفی کرده است: وجهی مبتنی بر «صورت» پارهروایتهای مرزشکن و مشخصاً ممیزههای کلامیِ داستان از فراداستان و فروداستان؛ و وجه دیگر مبتنی بر «کارکرد» دوگانة پارهروایتهای مرزشکن در پرداخت داستان از راه داستانپریشی. با اینکه سالها از معرفیِ مهمترین مؤلفههای مفهوم «مرزشکنی» در دیدگاههای نوآورانة ژنت میگذرد، ولی این مفهوم، همچون دیگر مفاهیم بنیادین روایتشناسی، تا به حال توجه چندانی را در نقد روایتهای فارسی به خود جلب نکرده است. فارسی که سهل است، حتی از تشخیص اهمیت مرزشکنی و بررسیِ دقیق کارکردهای روزافزون آن، در چهارچوب مطالعات جهانی روایت، هم دیری نمیگذرد. در این مدت، معدود روایتپژوهانی که دربارة مرزشکنی نظر دادهاند یا این مفهوم را تنها از سویة بلاغیاش دیدهاند یا فقط با نگاهی هستیشناسانه در آن نظر کردهاند. در مقالة حاضر، نگارنده بر آن بوده است تا ابتدا کارکردهای صنعت مرزشکنی را به کمک پارهای از برجستهترین نمونههای آن در داستانهای نوین فارسی دستهبندی کند و سپس با استناد به درهمتنیدگیِ این کارکردها نشان دهد که، به خلاف دیدگاه روایتپژوهان، مرزشکنی، از یک سو، در هر صورتی از گفتمان دارای کارکردی هستیشناختی است و، از سوی دیگر، کارکرد مرزشکنی هرچه باشد، جز در وجهی از گفتمان شرفِ صدور نمییابد.
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_869_0e57d40cac45f9aa69ee193b5387104d.pdf
2013-09-21
59
83
گفتمان روایی
سطوح داستانی
مرزشکنی هستیشناختی
مرزشکنی
حسین
صافی پیرلوجه
spirloojeh@gmail.com
1
استادیار گروه زبانشناسی، پژوهشگاه علوم انسانی
LEAD_AUTHOR
هرمن، دیوید (در دست چاپ). عناصر بنیادین در نظریههای روایت، ترجمة حسین صافی پیرلوجه، تهران: نشر نی.
1
Fludernik, M. (2003). ‘Scene Shift, Metalepsis, and the Metaleptic Mode’, Style 37: 4, Northern Illinois University.
2
Ryan, M. (2005). ‘Logique Culturelle de la Métalepse, ou la Métalepse Dans Tous Ses Etats’, J. Pier & J. M. Schaeffer (eds.), Métalepses, Entorses au Pacte de la Représentation, Paris: Éd. de l’EHESS.
3
Stanzel, F. K. (1984). A Theory of Narrative, trans. C. Goedsche, Cambridge: Cambridge University Press.
4
ORIGINAL_ARTICLE
تصویرگونگی ساختهای سببی در زبان فارسی: اصل فاصله
مطالعات گستردۀ انجامشده در سه دهة اخیر نشان میدهد که ساختار واژی ـ نحوی ساختهای سببی در زبانهای مختلف منعکسکنندة ادراک انسان از چگونگی رابطة سبب و نتیجه در رویدادهای جهان خارج است. در این پژوهش، پس از پرداختن به مفاهیم اصلی، ارکان و انواع ساختهای سببی (واژگانی، صرفی و مرکب)، در چهارچوب یافتههای کامری (1989)، دیکسون (2000)، و هایمن (1983)، (اصل تصویرگونگی فاصله)، با استناد به شواهد و دادههایی از انواع ساختهای سببی فارسی، نشان داده شده است که: در انواع ساختهای سببی فارسی، فاصلة صوری ـ موجود بین عناصر در ساختار صوری ـ منعکسکنندة فاصلة مفهومی ـ موجود بین عناصر مفهومی مربوطه ـ است. نتایج این پژوهش اولاً مبیّن انگیختگی (تصویرگونگی) این گونه ساختها در زبان فارسی است؛ و ثانیاً مؤید جهانیبودن مبانی نظری زبانشناسی شناختی ـ نقشگرا میباشد.
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_870_97a16932e93c1b6671eec3b6c795cda0.pdf
2013-09-21
85
110
: ساخت سببی
سبب (رویداد سبب)
نتیجه (رویداد نتیجه)
سببساز
سببپذیر
غلامرضا محییالدین
قمشهای
r.ghomshei@gmail.com
1
استادیار/ علوم انسانی، بنیاد دانشنامهنگاری ایران
LEAD_AUTHOR
دبیرمقدم، محمد (1367). «ساختهای سببی در زبان فارسی»، مجلة زبانشناسی، س 5، ش 1.
1
شریفی مقدم، آزاده (1385). «پژوهشی پیرامون تصویرگونگی در واژگان و عناصر صرفی ـ نحوی زبان فارسی»، رسالة دکتری، تهران: دانشگاه علامه طباطبائی.
2
غنیآبادی، سعید (1375). «رابطۀ بین صورت و نقش در نحو و ساخت واژة زبان فارسی»، پایاننامة کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه تربیت مدرس.
3
همایون، همادخت (1379). واژهنامۀ زبانشناسی و علوم وابسته، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
4
Comrie, B. (1981). Language Typology and Linguistic Universals, Chapters 2,4. Chicago: The University of Chicago Press.
5
Comrie B. (1985). ‘Causative Verb Formation and Other Verb-deriving Morphology’, in Timoty Shopen (ed.), Language Typology and Syntactic Description, Vol. III, Cambridge: Cambridge University Press.
6
Comrie, B. (1989). Language Universals and Linguistic Typology, Oxford: Brazil Blackwell.
7
De Cupere, L. (2008). Limiting the Iconic: From the Metatheoretical Foundations to the Creative Possibilities of Iconicity in Language, Amsterdam: John Benjamins.
8
Dixon, R.M.W. (2000). ‘A Typology of Causatives: Form, Syntax and Meaning’, in Dixon and Aikhenvald (eds.), Cambridge CPU.
9
Fischer, Olga. (1997). ‘Iconicity in Language and Literature, Language Innovation and Language Change’, Neuphilologische Mitteilungen, 98.
10
Fischer, O. and M. Nanny (eds.) (1999). ‘Iconicity as a Creative Force in Language Use’, in Nanny, M. and O. Fischer (eds.), Form Miming Meaning, Amsterdam: John Benjamins.
11
Fischer, O. and M. Nanny (eds.) (2001). The Motivated Sign Iconicity in Language and Literature 2, Amsterdam: John Benjamins.
12
Givon, T. (1980). ‘The Binding Hierarchy and Typology of Complements’, Studies in Languge, 4.
13
Haiman, J. (ed.) (1985 a). Iconicity in Syntax, Amsterdam: Benjamins.
14
Haiman, J. (1985 b). Natural Syntax: Iconicity and Erosion, Cambridge: Cambridge University Press.
15
Haiman, J. (1983). ‘Iconic and Economic Motivation’, Language, 59(41).
16
Hollmann, W. (2003). Synchrony and Diachrony of English Periprasic Causatives: A Cognitive Perspective, phD Dissertation, University of Manchester.
17
Hollmann, W. (2005). The Iconicity of Infinitival Complementation in Present-day English Causatives, in Outside-in Inside-out, C. Maeder, O. Fischer and W. J. Herlofsky (eds.), Amsterdam: John Benjamins.
18
Kulikov, Leonid (1993). ‘The Second Causative a Typological Sketch’, in B. Comrie and M. Polinsky (eds.), Causatives and Transitivity, Amsterdam: John Benjamins.
19
Ritter, E. and S.T. Rosen (1993). ‘Deriving Causation’, Natural Language Linguistic Theory, 11.
20
Shibatani, Masayoshi (1975). A Linguistic Study of Causative Constructions, (Syntax and Semantics, New York: Academic Press.
21
Shibatani, Masayoshi (1976). ‘The Grammar of Causative Constructions: A Conspectus’, in The Grammar of Causative Constructions, M. Shibatani (ed.), New York, NY: Academic Press.
22
Shibatani, Masayoshi (2001). The Grammar of Causation and Interpersonal Manipulation, Amsterdam: John Benjamins.
23
Shibatani, M. and P. Pardishi (2002). ‘The Causative Continuum’, in The Grammar of Causation and Interpersonal Manipulation, Amsterdam: John Benjamins.
24
Talmy, Leonard (1976). ‘Semantic Causative Types’, in M. Shibatani (ed.), Syntax and Semantics 6: The Grammar of Causative Constructions, New York: Academic Pess.
25
ORIGINAL_ARTICLE
دربارة واژة bayaspān در زبان پهلوی
در این گفتار به واژة bayaspān در زبان پهلوی پرداخته شده است. این واژه تنها به معنی «پیکشاهی، پیغامآور» در فرهنگهای موجود زبان پهلوی درج شده است و معنی و کاربرد دیگر آن از قلم فرهنگنویسان افتاده است. نویسنده، ضمن یادآوری واژة bayaspān به معنی «نوعی ازدواج» در متون فقهی و حقوقی زبان پهلوی و آوردن نمونه و مثال از آن متون، استدلال میکند که این واژه ریشهشناسی متفاوت نیز دارد. در نتیجه، بهتر است واژة یادشده در تدوین فرهنگهای آیندة زبان پهلوی، در دو سرواژه (مدخل) جداگانه و متفاوت ضبط و ثبت شود.
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_871_eae35fbb8cb6ce33c0d44465fe179fac.pdf
2013-09-21
111
116
بَیَسپان
زناشویی
پیغامآور
پیک شاهی
گردونه دواسبه
یدالله
منصوری
mansouri.yadollah@yahoo.com
1
دانشیار / فرهنگستان زبان و ادب فارسی
LEAD_AUTHOR
منصوری، یدالله (زیر چاپ). فرهنگ حقوقی زبان پهلوی، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
1
مولوی، جلالالدین محمد (1363). کلیات شمس تبریزی، با مقدمة بدیعالزمان فروزانفر، تهران: امیرکبیر.
2
مولوی، جلالالدین محمد (1368). مثنوی معنوی، ج 1، به همتِ رینولد اِلین نیکلسون، تهران: مولی.
3
نوابی، یحیی ماهیار (گزارنده) (1374). یادگار زریران، تهران: اساطیر.
4
Anklesaria, B. T. (1962). RivâyatîHêmît-îAsavahistân, Bombay.
5
Asha, Raham (2009). Avesta Glossary, (Text and Grammical Notes), Mumbai (The K. R. Cama Oriental Institute).
6
Bailey, H. W. (1971). Zoroastrian Problems in the Ninth-Century Books, Oxford.
7
Bailey, H. W. (1979). A Dictionary of KhotanSaka, Cambridge.
8
Bartholomae, Chr. (1964). Altiranisches Wörterbuch, Berlin, (Strassburg, 1904).
9
Carlsen, B. H. (1984). ‘Who is the bayāspān Daughter?’, in Middle Iranain Studies, W. Skalmowski and A. Van Tongeloo (eds.), Leuvain.
10
Gharib, B. (1995). Sogdian-Persian-English Dictionary, Tehran.
11
Ghilain, A. (1966). Essaisur la langue Parthe, Louvain.
12
Gignoux, Ph. (1972). Glossaire des Inscription PehleviesetParthe, London.
13
Henning, W. B. (1965). ‘a Sogdian God’, BSOAS, XXVIII 2.
14
Henning, W. B. (1960). ‘Sogdica’, in ActaIranica 15 (Selected Papers), Leiden 1977.
15
Jamasp-Asana, J. D. J. (ed.) (1897). Pahlavi Texts, Bombay.
16
Kent, R. G. (1953). Old Persian, (Grammar-Texts-Lexicon), New Haven.
17
MacKenzie, D. N. (1971). A Concise Pahlavi Dictionary, Oxford.
18
Macuch, Maria (1993). Rechtskasuistik und Gerichtspraxiszu Beginn dessiebenten Jahrhunderts in Iran, Die Rechtssammlung des Farroḫmardi Wahrāmān,Wiesbaden.
19
Modi, JivanjiJamshedji (1901-1912). Mâdigân-I- HazârDâdîstân, with an Introduction, Part I, Poona, Part II, Bombay.
20
Nyberg, H. S. (1964-1974). A Manual of Pahlavi, I-II, Wiesbaden.
21
Perikhanian A. (1970). ‘On Some Pahlavi Legal Terms’ in W. B. Henning MemorialVolume, London.
22
Perikhanian, A. (1997). The Book of A Thousand Judgments (A Sasanian Law-Book) Translated from Russian by Nina Garsoīan, NewYork, 1980. in Russian: Perikhanian, A., SasanidskijSudebnik, Yerevan, 1973.
23
Shwarts, M. (1974). Altorientalische Forschungen I.
24
Williams, A. V. (1990). PahlaviRivāyat, Accompanying the Dādestān ī Dēnīg, I-II, Copenhagen.
25
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی زبانی ـ اجتماعی تغییر زبان در مازندرانی، مینو شهیدی، اُپسالا، 2008، 319 صفحه
زبان نهادی است اجتماعی که از تحولات جوامع بشری تأثیر میپذیرد و دچار دگرگونی میشود. از دهة 1960 به بعد، نقش عوامل اجتماعی در ساخت، کاربرد، و تنوعات زبانی به طور جدی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفت و مطالعاتی آغاز شد که به پیدایش شاخۀ جدیدی از دانش زبانشناسی با عنوان «زبانشناسی اجتماعی» انجامید. این شاخۀ نوپای زبانشناسی نه تنها به توصیف متغیرهای اجتماعی مانند سن، جنسیت، شهرنشینی، طبقۀ اجتماعی و تحصیلات میپردازد، بلکه ردپای این متغیرها را در تحولات زبانی دنبال و نحوۀ تأثیر آنها را در ساختها و صورتهای زبانی بررسی میکند.
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_872_c8509d772143724edcf542b2bd709143.pdf
2013-09-21
117
123
بَیَسپان
زناشویی
پیغامآور
پیک شاهی
گردونه دواسبه
فاطمه
عامریان
fa_amerian@yahoo.com
1
کارشناس ارشد/ پژوهشگاه علوم انسانی
LEAD_AUTHOR
ذوالفقاری، سیما (1376). «گویش بختیاری بقا یا زوال: بررسی زبانی ـ اجتماعی در شهر مسجد سلیمان»، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشکدۀ ادبیات فارسی و زبانهای خارجی، دانشگاه علامه طباطبایی.
1
رنجبر، کتایون (1384). «بررسی وضعیت دوزبانگی در میان دانشآموزان دبیرستانی ساکن استان کرمانشاه»، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشکدۀ ادبیات فارسی و زبانهای خارجی، دانشگاه علامه طباطبایی.
2
مشایخ، طاهره (1382). «بررسی کاربرد فارسی و گیلکی در میان دانشآموزان دورۀ پیشدانشگاهی و والدین آنها در شهر رشت»، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
3
Crystal, D. (2000). Language Death, Cambridge: Cambridge University Press.
4
Fishman, J. (1965). ‘Who Speaks What Language to Whom and When?’, La Linguistique, 2.
5
Sasse, H. J. (1992). ‘Theory of Language Death’, in Matthias Brenzinger (ed.), Language Death: Factual and Theoretical Explorations with Special Reference to East Africa, New York: Mouton de Gruyter.
6
Thomason, S.G. (2001). Language Contact: An Introduction, Edinburgh: Edinburgh University Press.
7