یکی از شگردهای ایجاد اطناب در کلام، استفاده از ساخت­های همپایه با سازه­های متوالی است. از آنجا که هر یک از سازه­های تشکیل دهندة ساخت­های همپایه، حامل یک پیام و مفهوم هستند، مناسب­ترین ابزار برای توضیح یا توصیف امور و پدیده­ها به شمار می­روند؛ به همین دلیل، نویسندة قابوس­نامه هر جا در صدد است مطلبی را با توضیحات مفصل­تر به مخاطب ارائه دهد، به فراوانی از ساخت­های همپایه بهره می­برد. نصرالله منشی نیز در ترجمه کتاب کلیله و دمنه به پیروی از قابوس­نامه از این شگرد زبانی برای گام نهادن به عرصة اطناب استفاده کرده است؛ اما از آنجا که در نثر فنی، توصیف جای توضیح را می­گیرد، نویسندة کلیله از ساخت­های همپایه برای توصیف امور و پدیده­ها بهره برده است. لذا کارکرد ساخت­های همپایه در قابوس­نامه و کلیله ودمنه متفاوت است. بدین معنی که، در قابوس­نامه ساخت­های همپایه به منظور ارائة توضیحات مفصل­تر و در کلیله ودمنه برای توصیفات دقیق­تر به کار رفته­اند. این پژوهش، نتیجة کند و کاوی است که به منظور تحلیل و بررسی کارکرد ساخت­های همپایه در قابوس­نامه و تأثیر آن بر متون نثر فنی (به ویژه کلیله و دمنه) در آفرینش اطناب انجام شده است.