پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
12
2
2021
12
11
تحلیل مقایسهای شعری از مثنوی مولوی با ترجمهی انگلیسی آن بر اساس نظریهی انسجام هلیدی و حسن
1
36
FA
زهره
آسوده
دانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
z.asude52@gmail.com
مرضیه
صناعتی
استادیار زبانشناسی، پژوهشکده زبانشناسی، کتیبه ها و متون، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران (نویسنده مسئول)
m.sanaati@richt.ir
طاهره
ایشانی
دانشیار ادبیات، پژوهشکده زبان و ادبیات، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
tahereh.ishany@gmail.com
فاطمه
سیدابراهیمی نژاد
استادیار گروه زبان انگلیسی، واحد سیرجان، دانشگاه آزاد اسلامی، سیرجان، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
fatemeh.seyedebrahimi@iau.ac.ir
10.30465/ls.2021.36962.1979
پژوهش بر اساس نظریه­ی انسجام هلیدی و حسن (1985) و با روش توصیفی – تحلیلی و آماری انجام شد. هدف نگارندگان این بود که در چارچوب فرانقش­ متنی هلیدی، به بررسی مقایسه­ای کاربست عوامل انسجام متنی و میزان انسجام و پیوستگی در متون شعری هشت بیتی از دفتر اول مثنوی مولوی و ترجمه­ی انگلیسی<strong> </strong>جاوید مجدِّدی بپردازند و به سؤالات زیر پاسخ دهند: 1 .بر اساس نظریه­ی انسجام هلیدی و حسن (1985)، میزان انسجام و پیوستگی در این شعر مثنوی مولوی و ترجمه­ی آن چقدر است؟ و چگونه به کار رفته است؟ 2. با توجه به تحلیل مقایسه­ای بسامد انسجام و پیوستگی در دو متن مبدأ و مقصد، مترجم تا چه حد در انتقال مفاهیم، موفق بوده است؟ به این منظور، مطابق مدل هلیدی، بسامد عوامل انسجام واژگانی و دستوری و درصدهای انسجام و پیوستگی در اشعار محاسبه شدند<strong>. </strong>بر اساس «تعادل نقش­بنیاد هلیدی در ترجمه» نزدیکی درصد­های انسجام (<strong>% 6/94</strong>, <strong>%4/96</strong>) و پیوستگی (<strong>% 8/92</strong> , <strong>91%</strong>) در دو متن و نیز شباهت نحوه­ی توزیع عوامل انسجام در آن­ها که به جز در عوامل برابری و هم­معنایی، بسیار نزدیک به هم بودند، می­توانند نشان دهنده­ی تبعیت مترجم از سبک متن مبدأ در انتقال مفاهیم متن مبدأ از طریق ترجمه باشند.
زبانشناسی نقشگرا,انسجام,پیوستگی,مثنوی مولوی,ترجمهی منظوم مجدِّدی
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7125.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7125_9aabc922a3aa4e3cb4e2956ed731f90c.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
12
2
2021
10
23
بررسی ساختاری و معنایی جملههای داری دو عنصر منفی در زبان فارسی
37
64
FA
مریم
ارغوانی
گروه زبانشناسی ،دانشکده علوم انسانی،دانشگاه علوم و تحقیقات،تهران،ایران
arghavanimaryam@yahoo.com
ارسلان
گلفام
دانشیاردانشگاه تربیت مدرس تهران
golfamar@modares.ac.ir
آزیتا
افراشی
0000-0001-9990-6256
پژوهشکده زبانشناسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران
a.afrashi@ihcs.ac.ir
10.30465/ls.2021.7002
نفی یکی از پدیدههای شناختی و عقلانی است که در زبان بشر بهصورتهای مختلف انعکاس مییابد. هدف از جستار حاضر بررسی ساختاری و معنایی انواع جملههایی در زبان فارسی است که در آنها دو عنصر منفی وجود دارد. نفی مضاعف و ساختار توافق منفی دو نوع شناختهشده از این ساختارها هستند که در زبانهای مختلف بهطور گسترده مورد بررسی قرار گرفتهاند و در زبان فارسی نیز به آنها پرداخته شده است. اما علاوه بر این دو، فارسی دارای ساختارهای متنوعی است که در آنها دو عنصر منفی به کار رفته وتا به حال از لحاظ ساختاری و معنایی مورد بررسی قرار نگرفتهاند. نتایج حاصل از این پژوهشِ پیکرهبنیاد که براساس دادههای مستخرج از شبکۀ اجتماعی اینستاگرام (مشتمل بر 921 جملۀ فارسی) انجام شده نشان میدهدکه جملات حاوی دو عنصر منفی از لحاظ ساختاری قابل طبقهبندی به یازده دستهاند و تحلیل جنبههای معنایی آنها نشاندهندۀ آن است که تعامل دو عنصر منفی در یک جملۀ واحد وضعیت معنایی پیچیدهای را به وجود میآورد که تحلیل آن مستلزم اتخاذ رویکردی پیوستاری به مفهوم نفی است. به عبارت دیگر، هرچند مفاهیم مثبت و منفی را در زبانشناسی تحت عنوان مقولۀ «قطبیت» مطرح میکنند، اما این دو مفهوم به هیچ وجه قطبی و صفر و یک نیستند بلکه طیفی و پیوستاریاند
نفی,منفیسازی,نفی مضاعف,نفی چندگانه,قطبیت,قطبیت منفی
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7002.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7002_a079d3d830ebf7e73ac14da0e5a5187a.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
12
2
2021
12
22
بررسی اندیشهنگار مرکب M153+ M342در نگارش آغاز ایلامی
65
86
FA
حسن
افشاری
دانشجوی دکتری باستان شناسی، دانشگاه تهران، (نویسنده مسئول)
hassanafshari@ut.ac.ir
روح الله
یوسفی زشک
استادیار باستان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ورامین- پیشوا،
rouhollah.yousefi@iauvaramin.ac.ir
10.30465/ls.2021.7283
خط آغاز­ایلامی قدیمی­ترین سیستم نگارشی در فلات ایران است که به صورت گسترده در محدوده ذکر شده مورد استفاده قرار می­گرفت. احتمالاً کاتبان برحسب نیاز، از این خط برای متون پیچیده و ساده استفاده می­کردند. ساختار نگارشی بخش وسیعی از گل­نبشته­های باقیمانده که تحت عنوان متون استاندارد شهرت یافته­اند نسبتاً یکسان است که این امر موجب شده شناخت بیشتری از این خط بدست بیاوریم. هدف از این پژوهش بررسی کارکرد اندیشه­نگار M153 و اندیشه­نگار مرکب M153+M342 در قسمت­­های مختلف لوح­های استاندارد آغاز­ایلامی است. نگارندگان با روش توصیفی-­تحلیلی و گردآوری به روش پژوهشی کوشیده­اند تا پس از شناسایی کاربرد متفاوت دو اندیشه­نگار مرکب به بررسی علل قرارگیری این نشانه در قسمت­های مختلف متن گل­نبشته­ها بپردازند. به­طور­کلی در نیمی از متون در انتهای کتیبه یک زنجیره نشانه آوایی و سپس اندیشه­نگارM153+M342 آورده شده و در نیمی دیگر از متون این اندیشه­نگار بعد از نگارش یک سیستم عددی به عنوان نشانه پایانی به متن لوح خاتمه میدهد. در نتیجه گمان میرود که نماد قبیله یا خاندانی باشد که در مواردی همراه با اسم­آوایی (که شاید نشان اسم شخص خاصی از آن خاندان) نگاشته می­شد. در مواردی دیگر بدون اسم­آوایی، بعد­از یک سیستم عددی، تنها با نشانه خاندان شخص طرف قرارداد یا پرداختی مشخص می­شده است.
اندیشهنگار,نگارش آغازایلامی,شوش,گلنبشته,آغازمیخی
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7283.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7283_67c6b0b18a8c43335e3b750670039679.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
12
2
2021
12
15
بررسی راهبردهای ارتباطی در تعامل فروشنده - مشتری در شهر ساری
87
118
FA
حسن
بشیرنژاد
0000-0002-9692-8107
استادیار زبان شناسی، دانشگاه فرهنگیان، تهران
h.bashirnezhad@cfu.ac.ir
رقیه
رضاپور
کارشناس ارشد زبان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری
nasimrezapoor9@gmail.com
10.30465/ls.2021.7202
پژوهش حاضر به بررسی استراتژی­های ارتباط کلامی مورد استفاده فروشندگان در تعامل با مشتریان در شهر ساری می­پردازد. این استراتژی­ها بر اساس دیدگاه لیکاف (1975) به مواردی مانند عبارات متقاعدکننده، عبارات احترام­آمیز، عبارات تحکمی یا امری، تصدیق­گرها، تشدیدکننده ها و ... تقسیم شده­اند. داده­های این پژوهش از طریق ضبط صدای فروشندگان و مشتریان در بازار و فروشگاه­های شهر ساری گردآوری شده­اند و پس از پیاده­سازی، میزان کاربرد هر یک از راهبردها محاسبه و با آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل داده­ها نشان داد که فروشندگان در تعامل با مشتریان عمدتا از راهبردهای کلامی حمایتی نظیر عبارات متقاعدکننده، عبارات احترام­آمیز و تشدیدکننده­ها استفاده می­کنند. با لحاظ کردن متغیر جنسیت ، مشخص شد که در بین فروشندگان زن، عبارات متقاعدکننده، عبارات احترام آمیز و تصدیق­کننده بالاترین میزان کاربرد را دارا هستند. در بین فروشندگان مرد نیز، عبارات متقاعدکننده، عبارات تعدیل­گر و تشدیدکننده بیشترین میزان استفاده را دارند. همچنین مشخص شد که بین فروشندگان مرد و زن در استفاده از راهبردهای کلامی حمایتی تفاوت معناداری وجود ندارد اما در مورد راهبردهای کلامی تهاجمی، فروشندگان مرد بیشتر از فروشندگان زن از راهبردهای کلامی تهاجمی استفاده می­کنند
اهبردهای ارتباطی,راهبردهای حمایتی,راهبردهای تهاجمی,تعامل فروشنده – مشتری
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7202.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7202_80f9e289101094bcd88d4e418924e795.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
12
2
2022
02
16
تاملاتی در وجوه ترجمه(نا)پذیری شعر معاصر فارسی
119
155
FA
فاطمه
راکعی
پژوهشکده زبانشناسی/ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعاتفرهنگی
fatemehrakei@gmail.com
10.30465/ls.2021.7364
ترجمه در ارتباط میان فرهنگها نقشی اساسی ایفا میکند. متون ادبی نیز در انعکاس اندیشه، عواطف و تخیل انسانها، جایگاهی ویژه دارند؛ اما ترجمه­ی متون ادبی، خاصه شعر، همواره محل بحث و چالش بوده، بهنحویکه بسیاری از مترجمان و صاحبنظران، اصولاً شعر را ترجمهناپذیر میدانند. امروزه «مطالعات ترجمه» در جایگاه حوزهای بینارشتهای، با همکاری رشتههای مختلف علمی، ازجمله زبانشناسی، ادبیات و فلسفه، به مسئلهی چیستی، چرایی و چهگونگی این نوع از ترجمه میپردازد و آرای مختلفی را تاکنون دربارهی ترجمه­ی شعر ارایه داده است. هدف مقالهی حاضر، مطالعه­ی آرا و نظرات دربارهی ترجمه(نا)پذیری شعر، بررسی این دیدگاهها و درنهایت، بررسی وجوهی از ترجمهپذیری و ترجمهناپذیری شعر معاصر فارسی به زبان انگلیسی، با درنظرگرفتن متغیرهای موثر بر آن است. براساس یافتههای این پژوهش، محتوا و پیام و ابداعات بیانی و زیباییشناختی، نمادها و استعارهها (عناصر جوهری شعر) و همچنین، تلمیحات و اشارات تاریخی و فرهنگی (مسائل فرهنگی و اجتماعی) ترجمهپذیرند؛ آنچه سبب تلقی ترجمهناپذیری از شعر شده است، عمدتاً موارد موسیقایی، همچون وزن و قافیه و جناس و نیز موارد بسیار درهمتنیدهای از معنا و آواست که ترجمهاش دشوار است؛ هرچند به استناد آنها، نمیتوان شعر را در کلیت آن «ترجمهناپذیر» تلقی کرد.
ترجمهپذیری,ترجمهناپذیری,شعر
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7364.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7364_a6893f7c668e59c90ddfbc97db297231.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
12
2
2022
01
21
کاربردراهبردهای کنشگفتار درخواست توسط دوزبانههای ترکی-فارسی براساس دو متغیر جنسیت و سن
157
188
FA
سارا
زاهدی اصل
دانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
s_zahedi1978@yahoo.com
یحیی
مدرسی
استاد جامعهشاسی زبان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ymodarresi@gmail.com
آتوسا
رستم بیک تفرشی
استادیار پژوهشکدۀ زبانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
atoosa.rostambeik@gmail.com
10.30465/ls.2022.39417.2024
بحث ادب زبانی در حوزۀ جامعه شناسی زبان، همواره مورد توجه زبانشناسان و جامعهشناسان بوده است و به­ویژه فرهنگ ویژه بودن این بحث و تأثیر رعایت ادب زبانی بر روابط اجتماعی، بر اهمیت این حوزه میافزاید. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و طی یک پژوهش میدانی، به شناسایی و تحلیل الگوهای پربسامد درخواستبه زبان ترکی،به­عنوان یکی از نشانگرهای ادب زبانی، توسط دوزبانه­های ترکی- فارسی ساکن شهر اردبیل در بافت غیررسمی میپردازد. گردآوری داده به دو شیوه مشاهده مشارکتی و استفاده از پرسش­نامه­ای محقق­ساخته مبتنی بر مقیاس لیکرت صورت گرفته­است. جامعه آماری شامل 250 زن و مرد دوزبانه ترکی-فارسی ساکن شهر اردبیل، در سه گروه سنی30-18، 40-31 و 41+ می­باشند و به این ترتیب، سن و جنسیت متغیرهای مستقل پژوهشند. تحلیل آماری با استفاده از نرمافزارSPSSنسخه 21 انجام شدهاست. نتایج نشان می­دهند که، صرفنظر از سن مخاطب و نوع درخواست، راهبردهایدرخواست غیرمستقیم متعارفودرخواست غیرمستقیم غیرمتعارف به­ترتیب بالاترین و پایین­ترین بسامد کاربردی را در میان زنان و مردان و نیز سه گروه سنی دارا می­باشند.همچنین با استفاده از دو آزمون کروسکال­والیس و یومن­ویتنی دیده شد که تفاوت میان گروه زنان و مردان در انتخاب الگوها معنادار نبوده ولی در گروه­های سنی این تفاوت معنادار است.
کنشگفتار درخواست,درخواست مستقیم,درخواست غیرمستقیم,ادب
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7327.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7327_cf815542ee851a7fb055b1a04fae634b.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
12
2
2021
12
14
بررسی پیوند آواشناسی و معناشناسی در موسیقی آوازی بر مبنای مقایسهی آوازهای دشتی و ماهور ردیف آوازی عبدالله دوامی: رویکردی زبانشناختی
189
211
FA
یونس
عزیزیان
استادیار زبانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز
y.azizian@scu.ac.ir
10.30465/ls.2021.7221
این مقاله به بررسی رابطهی عناصر آوایی و معنا در موسیقی آوازی از منظری زبانشناختی، بر مبنای مقایسه­ی دو نمونه آواز دشتی و ماهور برگرفته از ردیف آوازی استاد عبدالله دوامی پرداخته است. هدف از این پژوهش تشخیص عناصر آوایی (تولیدی) تأثیرگذار و چگونگی استفاده از آنها در زنجیره­ی آوایی ­آوازها باهدف انتقال هرچه بهتر حس هر آواز و مضامین اشعار استفادهشده در ساختمان گوشه­هاست. در اینجا مشخصه­های آوایی تولیدی مانند زیروبمی، کشش، وزن و عناصری مانند سکوت و نوع هجا را در هر آواز مورد بررسی قرار داده­ایم. نتایج نشان داد که ساختمان آوایی گوشه­ها، همانند ساختمان آوایی جمله­ها در زبان، از الگوهایی ثابت و از پیش تعیینشده تبعیت می­کنند و رخداد عناصر آوایی، با کیفیتی خاص و در جایگاه­های تعیینشده در ساختار ملودیک گوشه، باعث انتقال و برانگیختن حس و معنای خاص در شنونده و تقویت مضامین شعری می­شوند؛ بهطوریکه آواز دشتی در مقایسه با آواز ماهور با استفاده­ی بیشتر از زیروبمی افتان، حفظ روند زیروبمی در گستره­ی هجا، استفاده چشمگیرتر از عنصر سکوت و تمایل به استفاده از سکوت­های طولانی­تر، بهره بردن فراوان از کشش واکه­ای، سرعت پایین­تر ملودی گوشه­ها و درنتیجه وزن و ریتم کندتر گوشه­ها حس اندوه را به شنونده القاء می­کند.
آواز دشتی,آواز ماهور,کشش,وزن,هجا,معنای شعر
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7221.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7221_8506617fefcad638cd802ef60cc2460d.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
12
2
2021
10
23
نامه نگاری بلخی : بررسی موردی نامه های cl و cm
213
234
FA
نجمه
غریب
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات تهران، دانشکده زبان و ادبیات
nazi.gharib59@gmail.com
زهره
زرشناس
0000-0003-0653-6335
استاد فرهنگ و زبان های باستانی ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،(نویسنده مسئول)
zzarshenas@gmail.com
10.30465/ls.2021.7001
در این پژوهش نامه<sup>ء</sup>cl و cm از مجموعه نامههای بلخی ، و بررسی شده است. نخست، نگارنده این دو نامه را حرف نویسی کرده و به زبان فارسی ترجمه کرده، سپس به تحلیل واژگانی پرداخته است. .متن نامه ها نشان میدهد که این دو نامه با یکدیگر مرتبط اند واز نحوه مکاتبه<sup>ء</sup> مقامات دولتی در بلخ حکایت دارند. مثلا" نامه ها با عبارت " درود و نماز به برادر عزیز من آغاز میشود و نویسنده<sup>ء</sup> نامه از شنیدن خبر سلامتی فرمانروا ابراز خرسندی میکند و در پایان نیز مجدداً به فرمانروا درود میفرستد. نامه ها دربارهدزدیدن اسب است. این مقاله، ضمن اینکه ترجمه ای فارسی از این نامه ها ارائه داده است، بر آن است تا به این پرسش ها نیز پاسخ دهد: 1.شیوه نامه نگاری در بلخ چگونه بوده است؟ 2.آیا میتوان از روی این نامه ها به عنوان شغلی نویسنده و گیرنده آنها پی برد؟ 3. آیا از روی این نامه ها می توان مشخص کرد که کدام مقام رتبه بالاتر یا پایین تر داشته است؟ 4. لحن نامه ها چگونه است؟
زبان بلخی,بلخان,نامه هایcl و cm,دزدی اسب,نامه های بلخی,اسناد و نامه نگاری در دوران میانه,نامه نگاری مقامات
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7001.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7001_23f7aa6388200103af48d9c27a812abd.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
12
2
2022
02
06
شایست ناشایست روزهای ماه بر اساس متن مادیان سی روزه
235
259
FA
زهرا
محمودیان
کارشناس ارشد فرهنگ و زبانهای باستانی ایران؛ دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات؛ تهران.
z_mahmoodian@gmail.com
ایرج
عنایتی زاده
دکتری فرهنگ و زبانهای باستانی ایران؛ دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات؛ تهران
enayati.ir@gmail.com
10.30465/ls.2022.7363
در تقویم باستانی سال مبتنی بر دوازده ماه سی روزه بود و هر یک از سی روز ماه به نام یکی از ایزدان و فرشتگان دین زرتشتی منسوب شده بود. بین ایرانیان برای انجام کارها بایدها و نبایدهایی وجود داشته است و هر روزی برای انجام کاری مطلوب و پسندیده بوده است. در قطعه­ای پهلوی موسوم به <em>مادیان سی روز</em>ه ذکر شده است که چه کاری برای کدام روز مناسب و نیک است. پرسش اصلی این تحقیق چنین است که آیا اعتقاد به سعد و نحس بودن کارها با خویشکاری ایزدان ناظر بر روزهای ماه ارتباط داشته است و از آن تاثیر می­پذیرفته­ یا خیر؟ در منظومه­ی <em>فرضیات نامه</em> دستور داراب پالن و قطعه­ای موسوم به <em>حقیقت روزها</em> از آذرباد مهراسپندان هم کارهایی را که باید در هر یک از سی روز ماه انجام شود؛ ذکر شده است. این پژوهش به شیوه مطالعه اسنادی-کتابخانه­ای بایسته­های سی روزه ماه ایرانی را بررسی می­کند . نخست متن پهلوی مادیان سی روزه به فارسی برگردانده می­شود و از جنبه زبانشناسی بررسی می­گردد و با فرضیات نامه و اندرز آذرباد مهراسپندان مطابقت می­­گردد. این تحقیق نشان می­دهد اعتقاد به سعد و نحس بودن کارها در روزهای ماه بین ایرانیان رایج بوده است و با نام و وظیفه ایزدان حافظ سی روز ماه مرتبط می­باشد.
"سی روزه "," شایست ناشایست","تقویم باستانی","باورهای عامیانه","ایزدان "
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7363.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7363_edf827c17456d9d6f862e8f1c709d8a3.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
12
2
2022
01
21
سومری نوشتارها در کتیبههای اکدی و اَرامی نوشتارها در متون فارسی میانه
261
283
FA
بهزاد
معینی سام
دانشیار گروه ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد گچساران
behzadms44@gmail.com
سارا
محمدی اوندی
کارشناس ارشد ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ایذه
bmssma60@gmail.com
ابراهیم
محمدی اوندی
کارشناس ارشد تاریخ، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد محلات
bmssma90@gmail.com
10.30465/ls.2021.25609.1764
کاتبان اکدی با زیر شاخه­هایش، واژه­ها را به اکدی به شکل هجایی و واژه­نگار می­نگاشتند. گهگاه به جای نوشتن واژه به اکدی، معادل آن را به سومری می­نگاشتند. این روش نوشتاری، موسوم به واژه­نگار و سومری­نگار است. پس از شکل­گیری شاهنشاهی آشور، در سده نهم پ.م، آنها زبان و خط اَرامی را در قلمرو شاهنشاهی خود به کار گرفتند. این موضوع سبب شد که زبان و خط اَرامی به عنوان زبان بین­المللی برای مکاتبه مورد استفاده قرار گیرد. در نتیجه، شاهان هخامنشی زبان و خط اَرامی را برای مکاتبات رسمی به کار بردند و پارتی و پهلوی هم شمار بسیاری از واژگان اَرامی را به کار گرفتند که به آنان اَرامی­نگار می­گفتند. هدف از نگارش مقاله این است تا متون میانرودانی و فارسی میانه را به عنوان یک منبع در کاربرد املاهای بیقاعده بررسی نماییم و اینکه چرا این نظام در میان رودان و دوران میانه زبان فارسی باب بوده است. بنابراین، روش کار نخست چگونگی کاربرد سومری­نگارها در متون اکدی و زیر شاخه­های آن است و پس از آن به اَرامی­نگارها می­پردازیم که پارتیان و ساسانیان از آن بهره بردند. در پایان آشکار می­گردد همان­گونه که اکدیان از سومری­نگارها در املای بیقاعده از زبان پیشین خود وام گرفتند، به همان گونه فارسی میانه از اَرامی، به عنوان یک زبان بین­المللی وام گرفت
"میانرودان","سومرینگار","اَرامینگار","فارسی میانه"
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7240.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7240_acbe87e40f2e2f2b88aebce04a8c8510.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
12
2
2022
02
04
تحلیل زبانِ رمان سالهای ابری از منظر جامعهشناسی زبان
285
306
FA
الیاس
نورایی
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.(نویسندۀ مسئول)
nooraei@razi.ac.ir
سید محمد
آرتا
دکترای تخصصی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی. کرمانشاه، ایران.
mohamadarta@yahoo.com
10.30465/ls.2022.7362
جامعهشناسی زبان که به بررسی ارتباط ساخت­ها و طبقات اجتماعی با زبان می­پردازد و از پیوند زبانشناسی و جامعه­شناسی به­ وجود آمده است، در شمار مطالعات نوین میانرشته­ای قرار دارد. به­دلیل این­که زبان، عنصری بنیادین در داستان­ تلقی می­شود، در میان گونه­های مختلف ادبی، رمان بستر مناسبی برای مطالعات جامعه­شناسی زبان است و تحلیل جنبه­های مختلف زبانِ رمان از این منظر، امری بایسته و ضروری است. ازاینرو، پژوهش حاضر درصدد است تا خوانشی جامعهشناسانه از زبانِ رمان <em>سالهای ابریِ </em>علی­اشرف درویشیان<em> </em>ارائه دهد و رابطۀ زبان این اثر را با بافت­های مختلف اجتماع، براساس یک روش نظام­مند و علمی تحلیل کند. به­علاوه، نگارندگانِ این جستار، در بخش پایانی مقاله، به جامعه­شناسی زبان نویسنده در رمان نیز نقبی زده­اند. شیوۀ انجام پژوهش بهصورت توصیفیـتحلیلی است و داده­ها با استفاده از شیوۀ تحلیل محتواهای جامعه­شناختی بررسی شده­اند. برایند تحقیق گویای آن است که نویسندۀ رمان <em>سال­های ابری</em>، در انتخاب زبان مناسب برای شخصیت­ها و طبقات مختلف اجتماعی موفق بوده و زبانِ رمان در موارد فراوانی، هم­سو با گرایش­های اجتماعی نویسنده است.
جامعهشناسی زبان,زبانشناسی,رمان,سالهای ابری,علیاشرف درویشیان
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7362.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7362_2093b2b9ce4c5f66d90c110d567d414c.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
12
2
2021
10
23
بررسی ارتباط میان نوع شخصیت فارسیآموزان عرب با سبکها و راهبردهای یادگیری زبان
307
331
FA
امیررضا
وکیلی فرد
0000-0002-4280-4539
دانشیار گروه آموزش زبان فارسی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی، (نویسندة مسئول)
vakilifard@hum.ikiu.ac.ir
پریسا
حیدری خسرو
کارشناس ارشد آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبان، دانشگاه بینالمللی امام خمینی،
p.heydari@edu.ikiu.ac.ir
10.30465/ls.2021.30566.1855
به دست آوردن شناخت درباره نوع شخصیت، سبکها و راهبردهای یادگیری فارسیآموزان کشورهای عربیزبان، از آن جهت اهمیت دارد که میتواند به افزایش کیفیت آموزش زبان فارسی منجر شود. هدف این پژوهش بررسی ارتباط میان نوع شخصیت، سبکها و راهبردهای یادگیری زبان فارسی در میان فارسیآموزان عربیزبان است. برای سنجش نوع شخصیت یادگیرندگان، از پرسشنامه شخصیت مایرزـ بریگز (فرم ا.وی) و برای اندازهگیری سبکهای یادگیری از پرسشنامه کلب (1984) و برای اندازهگیری راهبردهای یادگیری زبان از پرسشنامه آکسفورد (1990) استفاده شد. نتایج این پژوهش با نمونهای تصادفی شامل 50 فارسیآموز نشان داد که فارسیآموزان عربیزبان با نوع شخصیت درونگرا سبک یادگیری همگرا را بیش از افراد برونگرا بهکارمیگیرند. علاوه بر آن، فارسیآموزان دارای نوع شخصیت حسی و ادراکی بهطور معناداری بیشتر از افراد شهودی و قضاوتی از سبک یادگیری جذبکننده استفاده میکنند. همچنین یافتهها نشان میدهد که فارسیآموزان عربیزبان از هر چهار سبک یادگیری (همگرا، واگرا، انطباقدهنده و جذبکننده) به یک اندازه استفاده میکنند، اما راهبردهای شناختی و فراشناختی را بیشتر از راهبردهای دیگر به کار میبرند. دستاوردهای این پژوهش به مدرسان کمک میکند تا بتوانند روشهای تدریس خود را متناسب با نوع شخصیت و سبکها و راهبردهای یادگیرندگان انتخاب و کیفیت آموزش را در کلاسهای زبان فارسی افزایش دهند.
زبان دوم,آموزش زبان فارسی,نوع شخصیت,راهبردهای یادگیری,سبکهای یادگیری
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7220.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_7220_a1932f633603ebe2f6aad52036f2755e.pdf