پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
7
13
2016
09
20
بومی سازی واجی و صرفی وامواژهها در زبان ترکی آذربایجانی
1
15
FA
محمد رضا
احمدخانی
زبان شناسی دانشگاه پیام نور
ahmadkhani@pnu.ac.ir
دیانا
رشیدیان
زبان شناسی دانشگاه پیام نور
ra.tanaz@yahoo.com
.
هدف این تحقیق بررسی تغییرات واجی و صرفی وام­واژه­ها در زبان ترکی آذربایجانی می­باشد. سخن­گویان هر زبانی برای استفاده از وام واژه ها، آنها را در دستگاه صرفی و واجی بومی خود تغییر می­دهند. در این پژوهش ابتدا واژگانی که از زبانهای فارسی و عربی وارد این زبان شده مشخص گردیده سپس به بررسی تغییرات واجی مانند هماهنگی واکه­ای ،ابدال، درج، حذف، نرم­شدگی، همگونی و تغییرات صرفی از جمله ترکیب و اشتقاق پرداخته شده است. در این پژوهش از روش توصیفی و تحلیلی و به منظور جمع آوری داده­ها از فرهنگهای لغت ترکی- فارسی استفاده شده است. در حوزه واج شناسی چارچوب نظری واج شناسی زایشی است. در این پژوهش 704 وام­واژه از زبانهای فارسی و عربی بررسی شدند. در این پژوهش مشخص گردید که از میان فرایندهای واجی فرایند هماهنگی واکه­ای بیشترین بسامد را دارا بوده وکمترین بسامد مربوط به فرایند همگونی است. در حوزه صرف فرایند اشتقاق و ترکیب مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین بسامد مربوط به اشتقاق و کمترین بسامد مربوط به ترکیب می­باشد.
فرایندهای واجی,فرایندهای صرفی,وامواژهها,ترکی آذربایجانی,فارسی
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2490.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2490_de3d0831a077c5f070d2045f7e961dff.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
7
13
2016
09
20
معرفی یک گروه نقشی جدید در نحو زبان فارسی؛ گروه نقشی نکره
17
46
FA
سید محمد
حسینی معصوم
زبانشناسی دانشگاه پیام نور
محمد جواد
مهدوی
زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد
mahdavy@um.ac.ir
.
عنصر /i:/ که در فارسی به عنوان تکواژ یا واژه­بست نکره شناخته می­شود در پژوهش­های مختلف ساختواژی و معناشناختی بررسی شده­است. امّا در تحلیل­های نحوی جایگاه خاصی برای آن درنظر گرفته نمی­شود. در دستور زایشی، مقوله­های نقشی به عنوان عناصری که جایگاه و ارتباط دستوری میان مقوله­های واژگانی را مشخص می­کنند مطرح شده­اند. پیشتر گروه اضافه به عنوان یک گروه نقشی در بالای اسم در فارسی مطرح شده است. در این پژوهش برای نخستین بار تحلیل کاملی از عملکرد عنصر نکره به عنوان یک گروه نقشی مبتنی بر برنامه کمینه­گرا ارائه و استدلال می­شود که می­توان بسیاری از سازه­های اسمی (NP/DP) را به عنوان گروه نقشی نکره (IndefP) نمایش داد. بر این اساس، مقوله یادشده یک مقوله نقشی هسته­پایانی در زبان فارسی است که اسم یا گروه­های اسمی را به عنوان متمّم و انواع سازه­های وصفی (بند موصولی، گروه حرف­اضافه­ای، گروه صفتی) را به عنوان ادات می­پذیرد. گروه نقشی نکره علاوه بر جایگاه­های موضوع، خود می­تواند در جایگاه غیر موضوع و به عنوان ادات به گروه (بیشینه یا درونی) زمان T افزوده شود.
زبان فارسی,نکره,مقوله نقشی,گروه اسمی,گروه حرف تعیین
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2491.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2491_a4cadecb02cfd5ed93fe845a28d89bd4.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
7
13
2016
09
20
سنگنبشتة اورارتویی منقوش به چلیپا در ماکو
47
57
FA
مریم
دارا
پژوهشکده زبانشناسی/متون و کتیبهها
maryamdara1919@gmail.com
رضا
حیدری
باستانشناسی انستیتو خاور نزدیک LMU مونیخ/ آلمان
re.heydari@gmail.com
.
سنگ­های بسیار مزین به چلیپا در ارمنستان و ترکیه به دست آمده است که بر روی کتیبۀ میخی و به ویژه کتیبۀ اورارتویی نقر می­شدند که تعدادی از آنها تا کنون شناسایی و مورد پژوهش قرار گرفته­اند. تا کنون نمونه­ای مشابه در ایران شناسایی نشده بود. به تازگی کتیبه­ای میخی که به دلیل نقش کردن صلیب بر آن آسیب فراوان دیده در ماکو به دست آمده و نگارندگان بررسی و پژوهش بر آن را انجام داده­اند. سمت راست تخته سنگ انتهای کتیبۀ میخی باستانی است ولی از سمت چپ شکسته شده است و بدین ترتیب کتیبه میخی نیمه یا قسمت­های نایافته­ای دارد. رویۀ آن که صلیبی در زمانی نامشخص بر آن نقش شده کتیبه­ای آشوری بوده و فقط چند نشانه از آن کتیبه باقی مانده است. در پشت تخته سنگ فقط یک نشانه به طور واضح دیده می­شود. رسم­الخط نشانه­های میخی نشان می­دهد که این کتیبه در زمانی میان حدود 800 تا 700 ق.م توسط اورارتوها نوشته شده است. در این نوشته ابتدا این سنگ­نوشته معرفی و سپس رسم الخط آن بررسی و در ادامه با نمونه­های مشابه مقایسه می­شود.
آشوری,اورارتویی,چلیپا,ماکو,میخی
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2492.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2492_6fa798b593e071215623e98f37a4f817.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
7
13
2016
09
20
از اراده تا آینده : دستوریشدگی «زمان آینده» در فارسی
59
87
FA
شادی
داوری
مدرس دانشکده پیراپزشکی
sh50d@yahoo.com
مهرداد
نغزگوی کهن
هیأت علمی گروه زبانشناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان
mnkohan @yahoo.com
.
با آن­که مفهوم زمان آینده مفهوم جدیدی در حوزه­ی شناخت بشر نیست، اما رمزگذاری مستقل آن در بسیاری از زبان­های دنیا پدیده­ای متأخر است. بررسی رده­شناختی بازنمایی این مفهوم حاکی از این حقیقت است که ابزارهای واژگانی بیان «طلب» و «اراده» به صورت بالقوه، توانایی رمزگذاری رویدادهای زمان آینده را دارند. این مهم از آنجا ناشی می­شود که طبیعت مفهوم طلب و اراده، وقوع گزاره را در زمانی فرا روی زمان گفتار رقم می­زند. در این مختصر بر آنیم تا در چارچوب دستوری­شدگی، به کاوش در سیر تحول فعل «خواستن» ازفعلی واژگانی به فعل معین وجهی با معنای «اراده» و سپس به فعلی معین با معنای دستوری زمان «آینده» بپردازیم. داده­های این پژوهش، حاکی از آن است که «خاص­شدگیِ» کاربرد فعل «خواستن» در بیان حتمیت وقوع رویداد در «آینده­­ی برنامه­ریزی شده»، پیدایش نشانه­ی تحلیلی مستقل زمان «آینده» را در فارسی امروز به ارمغان آورده­است. این درحالی است که در قرون اولیه­ی هجری فعل «خواستن»، به طور هم­زمان و با یک صورت زبانی بازنمایی هردو مفهوم وجهیت اراده و زمان آینده را بر عهده داشته­است. از این­رو می­توان گفت که در مسیر معین­شدگیِ فعل «خواستن» به عنوان نشانه­ی آینده، رخداد تغییری مفهومی از وجهیت «اراده» به زمان «آینده» قابل مشاهده است.
زمان آینده,وجهیت اراده,معینشدگی,خاصشدگی
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2493.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2493_5cd7ea4e99032926c426c58a87b85263.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
7
13
2016
09
20
استعاره و نقد بومگرا: مطالعه موردی دو داستان « گیلهمرد» و « از خم چمبر»
89
103
FA
فاطمه
راکعی
پژوهشکده زبانشناسی/ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعاتفرهنگی
fatemehrakei@gmail.com
فاطمه
نعیمی حشکوائی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
fnaeimi66@gmail.com
.
بحران­های محیط زیست حاصل تفکر و اندیشه­ای است که انسان را در محور و رأس جهان خلقت می­بیند و همه چیز را برای او و در رابطه با نیازهای او تعریف می­کند. در مقابل این دیدگاه، دیدگاه زیست­محور قرار دارد که طبیعت را محور همه چیز می­داند. این دو دیدگاه به خوبی نشان­دهنده این مسئله­اند که انسان­ها همانطور که بر طبیعت و جهان تاثیرگذارند، از سویی دیگر از طبیعت تاثیر می­پذیرند و این تاثیرات بر تفکر و ذهن آنها نمایان و نیز بر زبانشان جاری می­شود. در تحقیق حاضر، هدف، بررسی تاثیر محیط زیست بر طرز تفکر و اندیشه انسان­ها است، که در قالب استعاره بازنمود می­یابد. بر اساس طبقه­بندی شیری(1387) دو اقلیم شمال و خراسان(علوی و دولت­آبادی) جهت بررسی انتخاب شدند. در تکوین سبک نویسنده علاوه بر انگاره­ها و انگیزش­های فردی و درونی، شمار زیادی از محرک­های مرتبط با محیط اجتماعی و محیط جغرافیایی همواره اثرگذار بوده است. در این پژوهش فرض بر این است که دیدگاه زیست­محور در داستان­های اقلیمی بازنمود می­یابد. نویسندگان داستان­های اقلیمی آگاهانه یا ناخودآگاه طبیعت را محور قرار داده­اند و استعاره «مادر طبیعت» را به صورت­های مختلف در داستان­های خود به کار برده­اند.
استعاره مفهومی,نقد بومگرا,دیدگاه زیستمحور,دیدگاه انسانمحور,داستان اقلیمی
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2494.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2494_3abb4ce687eb036fbca140cebb8a89a5.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
7
13
2016
09
20
«تفسیر دادیشوع قطری از موعظه پانزدهم پدر اشعیا»
105
130
FA
نیلوفر
شاهرخی
دانشگاهآزاد اسلامی/ واحد علوم تحقیقات
niloofar.shahrokhi54@gmail.com
زهره
زرشناس
هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
.
آثار سغدی مسیحی شامل ترجمةبخشهایی از کتاب مقدس، زندگی و اعمال قدیسان، مواعظ و تفاسیر، اعمال شهدای مسیحی و آراء بزرگان کلیسا از زبان سریانی به زبان سغدی هستند. این آثار<strong> </strong>که در واقع گونهای از ادبیات ترجمهای محسوب میشوند، غالباً از زبان سریانی به زبان سغدی برگردانده شدهاند. تفسیری که دادیشوع قطری در باب پانزدهمین موعظة پدر اشعیا ارائه میدهد از جملهی این آثار است. پژوهش حاضر با ارائه آوانویسی و ترجمه متن سغدی و مقایسه آن با نسخهی معادل سریانی به بررسی ویژگیهای خاص زبانی این متن در مقایسه با سایر گونههای زبان سغدی میپردازد.
سغدی مسیحی,زبان سریانی,موعظه و تفسیر,دادیشوع قطری,پدر اشعیا
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2495.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2495_416ece8628c504387c360326718c36be.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
7
13
2016
09
20
نقش اضطراب در بکارگیری راهبردهای یادگیری زبان فارسی به عنوان زبان دوم با توجه به نقش واسطهای هوش شناختی
131
149
FA
منصوره سادات
صادقی
روانشناسی/پژوهشکده خانواده/ دانشگاه شهید بهشتی
m_sadeghi@sbu.ac.ir
مهینناز
میردهقان
زبانشناسی دانشکده ادبیات/ دانشگاه شهید بهشتی
mahinnaz.mirdehghan@gmail.com
امیررضا
وکیلیفرد
آموزش زبان فارسی/دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) / قزوین
vakilifard@plc.ikiu.ac.ir
مهدیه
قناعت
دانشگاه شهید بهشتی تهران
m.mahdiye25@yahoo.com
.
برای بررسی نقش اضطراب در بکارگیری راهبردهای یادگیری زبان فارسی به عنوان زبان دوم با توجه به نقش واسطهای هوش شناختی،80 زبان آموز غیرایرانی مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین­المللی امام خمینی با تکمیل 3 پرسشنامه­ی راهبردهای خودانگیخته، اضطراب و همچنین هوش شناختی در این مطالعه شرکت کردند. نتایج تحلیل داده­ها با روش­های آماری نشان داد که اضطراب در میزان بکارگیری راهبردهای یادگیری و عملکرد هوش شناختی نقش دارد. نتایج نشان داد نقش اضطراب بر راهبردهای یادگیری بدون واسطه و باواسطه­ی عملکرد هوش شناختی می­باشد، به گونه­ای که هرچه میزان اضطراب افزایش یابد، میزان بکارگیری راهبرد یادگیری کمتر می شود. همچنین اضطراب با هوش شناختی رابطه­ی معنادار معکوسی دارد. هرچه میزان اضطراب بالاتر باشد، میزان عملکرد افراد در هوش شناختی کاهش می­یابد. بعلاوه نتایج نشان داد که عملکرد هوش شناختی بر میزان بکارگیری راهبرد یادگیری اثر مستقیم دارد، به شکلی که با افزایش عملکرد هوش شناختی مقدار بکارگیری راهبرد یادگیری افزایش یافت. بر اساس نتایج یافته­ها، بکارگیری راهبرد یادگیری غیر از اینکه تحت تاثیر مولفه های هوشی افراد قرار دارد، مولفه­های دیگر روانشناختی مانند اضطراب نیز می­تواند در میزان بکارگیری این راهبردها نقش مخربی حتی بیش از هوش شناختی نشان دهد.
اضطراب یادگیری زبان دوم,راهبردهای یادگیری,هوش شناختی,زبان فارسی
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2496.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2496_070922fe8d9e84c3dd260df4a5582587.pdf