پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
7
14
2017
03
20
پایندانی (= ضمانت) و همپایندانی (= ضمانت مشترک) در مادیان هزار دادستان
19
42
FA
نادیا
حاجی پور
دانشآموخته رشته فرهنگ و زبانهای باستانی/ دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
nadiahajipour@yahoo.com
مهشید
میرفخرایی
فرهنگ و زبانهای باستانی/ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
mahshidmirfakhraie@yahoo.com
<em>مادیان هزار دادستان</em> متنی حقوقی به خط و زبان پهلوی است. <em>مادیان</em> در دورۀ ساسانیان نوشته شده و تنها کتابی از این دوران است که تنها به مسائل حقوقی پرداخته است. بردهداری، قیمومت، ضمانت، شراکت، ازدواج، طلاق و ... از جمله موضوعات مطرح در این اثر است. آنچه که در این مقاله بررسی شده، قوانین حقوقی مربوط به ضمانت است که با اصطلاح پایندانی و همپایندانی مطرح شده است. این گزارش شامل دو بخش است: در بخش نخست، مفهوم پایندانی (= ضمانت) و پایندان (= ضامن) و قوانین مربوط به آن بررسی میشود. اینکه پایندان به وسیلۀ چه کسی انتخاب و چگونه تأیید میشد، طلبکار چه وقت و در چه صورتی میتوانست به پایندان رجوع کند و چه چیزهایی میتوانست مورد ضمانت باشد. در بخش دوم همپایندانی (= ضمانت مشترک) و قوانین مربوط به آن بررسی میشود؛ اینکه، همپایندانی چه ویژگیهایی داشت، چه تعهداتی را به وجود میآورد و تفاوت آن با پایندانی چه بود. <strong></strong>
مادیان هزار دادستان,فارسی میانه,متون حقوقی,ضمانت,ضمانت مشترک,ضامن,پایندانی,همپایندانی
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2507.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2507_4c7c1d9201bace05049802976083d2c3.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
7
14
2016
10
22
سبکشناسی حکایتهای تفسیر سورة یوسف اثر احمدبن محمدبن زید طوسی در چارچوب فرانقش متنی
43
63
FA
حسین
صافی پیرلوجه
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
spirloojeh@gmail.com
حسین
رضائی لاکسار
زبانشناسی/ پژوهشگاه علوم انسانی
hosseinrezaeilaksar@yahoo.com
استفاده از الگوهای زبانشناختی در بررسی سبک متون مختلف، اعم از ادبی و غیرادبی، میتواند سبکشناسی فارسی را از ورطة تکرار روشهای سنّتی بیرون آورد و آن را وارد مسیری نو کند. مسیری که منجر به پویایی بیشتر و کاربردیتر شدن این دانش میشود. به این منظور، در پژوهش حاضر تلاش کردهایم تا با بهکارگیری چارچوب نظری دستور نقشگرای نظاممند هلیدی، مشخصاً فرانقش متنی، به سبکشناسی حکایتهای <em>تفسیر سورة یوسف </em>بپردازیم. برای رسیدن به این هدف پس از تجزیه و تحلیل 16 حکایت از کتاب مزبور، به این نتیجه رسیدیم که اگرچه در نگاه نخست بسامد بالاتر استفاده از آغازگرهای بینشان و ساده، و نیز کاربرد بیشتر ارجاع برای ایجاد انسجام نثر این حکایتها را مرسل جلوه میدهد، امّا استفادة نسبی از جملات طولانی و آغازگرهای نشاندار و مرکّب، و نیز بسامد اندک عامل انسجامی حذف و جایگزینی برای ایجاد سجع و موازنه، حاکی از گرایش مؤلّف به نثری بینابین است.
سبکشناسی,دستور نقشگرای نظاممند,فرانقش متنی,حکایت,تفسیر سورة یوسف
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2585.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2585_cd8f1e395601eb92ae4606c8c2806ec1.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
7
14
2017
03
20
استعارههای خشم در زبان نابینایان مطلق مادرزاد در مقایسه با همتایان بینا بر مبنای انگارۀ فورسیول (2005)
65
78
FA
مهناز
طالبی دستنایی
دانشگاه الزهراء
m.talebi@alzahra.ac.ir
آزیتا
افراشی
0000-0001-9990-6256
زبانشناسی/ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
a.afrashi@ihcs.ac.ir
فریده
حقبین
زبانشناسی / دانشگاه الزهراء
fhaghbin@alzahra.ac.ir
نظریۀ استعارۀ مفهومی اولین بار توسط لیکاف و جانسون,1980) Lakoff &Johnson)، در کتابی با نام <em>استعارههایی که ما با آنها زندگیمیکنیم</em><em> </em><em>(</em><em>Metaphors We Live B</em><em>y</em><em>) </em><em> </em>مطرح شد. بر اساس این نظریه، استعارۀ مفهومی، امری تصوری و ذهنی است که در زبان به صورت استعاری تجلی مییابد. بیشتر مطالعهها در مورد استعارههای مفهومی منحصر به گفتار و نوشتار است، در صورتیکه بررسی استعارههای مفهومی مخصوصاً استعارههای عواطف در تصاویر میتواند به گسترش الگوی استعارههای مفهومی کمک کند. فورسیول (Forceville 1996, 1999, 2002,2005 ( برای اولین بار به مطالعۀ وجود نگاشتهای استعارۀ خشم در تصاویر و فیلمها پرداخت. مقالۀ حاضر استعارههای خشم در گفتار و نوشتار 10 نابینای مطلق مادرزاد و 10 همتای بینا را بر اساس انگارۀ فورسیول (2005) بررسی میکند. شباهتها و تفاوتهایی در درک دو گروه از خشم و استعارههای خشم طبق این الگو مشهود است. میتوان تأثیر زبان را در شکلگیری تصاویر ذهنی یک نابینای مطلق مادرزاد که هیچ تصور دیداری از محیط پیرامون ندارد را مشاهده کرد.
استعارۀ مفهومی,استعارۀ عواطف,استعارۀ خشم,انگاره فورسیول,گفتارگرایی
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2510.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2510_75c1bf2cabc9fa3195e1cb815f875c1e.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
7
14
2016
10
22
صفات پادشاهان ایران و انیران در آیینۀ علم فراست
79
93
FA
فرزانه
گشتاسب
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
f_goshtasb@yahoo.com
علم فراست که در متون دورۀ اسلامی با عناوین علم قیافه و قیافهشناسی نیز آمده است، یکی از اقسام علوم غریبه است که اکثر دانشمندان اسلامی آن را ذیل فروع حکمت طبیعی قرار دادهاند. فراست، دانشی است که به کمک آن میتوان از نشانههای ظاهری و علائم صوریِ فرد به باطن و سیرت او راه یافت، دانشی که پیشینۀ آن را به قرن پنجم و چهارم پیش از میلاد و به دورۀ بقراط و ارسطو رساندهاند. موضوع این مقاله، فراستنامهای فارسی منسوب به آذرکیوان است که در میان فراستنامههای فارسی و عربی نظیری ندارد. در این فراستنامه، آذرکیوان علائم و نشانههای ظاهری پادشاهان ایران باستان را توصیف کرده و آنها را با اخلاق و منش ایشان تطبیق داده است. توصیفات ظاهری شاهان و پهلوانان ایرانی اغلب بر محور اعتدال میچرخد و در برابر، اجزای چهره و اندام شاهان و پهلوانان انیرانی یا بسیار درشت و بزرگاند یا باریک و نزار. بدترین و ظالمترینِ پادشاهان، ضحاک و تور و گرسیوز و شغاد و ماهوی سوری اند که تقریباً همۀ صفاتِ شخصیتهای بد و ظالم را دارند.
فراست,قیافه شناسی,آذرکیوان,شاهان ایران,شاهان انیران
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2583.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2583_9a75348bb0149f0148e561e2c4186e70.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
7
14
2017
03
20
دیرش ذاتی واکههای گونۀ معیار فارسی معاصر
95
122
FA
یحیی
مدرسی
زبانشناسی/ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ymodarresi@yahoo.com
هنگامه
صالحی کوپائی
زبانشناسی / پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
salehihengameh@gmail.com
مقاله حاضر در چارچوب آواشناسی آزمایشگاهی به این پرسش می­پردازد که آیا گویشورانِ فارسی معیار، مشخصۀ ثانویۀ دیرش واکه­ را که با ارتفاع واکه در این زبان همبستگی دارد، به طور عمدی کنترل می­کنند و یا اینکه این مشخصه صرفاً پی­آمد ویژگی­های اولیه است و در نتیجه می­توان آن را با توجه به عوامل زیست-مکانیکی توجیه کرد. به این منظور، تفاوت در دیرش واکه­های افراشته، افتاده و میانه در سرعت­های مختلف گفتار (آهسته، معمولی و سریع) در دو جایگاه پیشین و پسین، و همچنین تفاوت در دیرش واکه­های کوتاه و کشیده در سرعت­های مختلف گفتار مورد بررسی قرار گرفته­اند. نتایج نشان می­دهند که دیرش واکه­هایِ دارای ارتفاع­های مختلف، به­طور عمدی توسط گویشوران کنترل نمی­شوند؛ اما همین نتایج نشان می­دهند، که با توجه به اینکه کاهش ارتفاع واکه­ها با افزایش دیرش واکه ارتباط مستقیم ندارد، دیرشِ واکه­ها در فارسی گفتاری معیار را با استناد به عوامل زیست-مکانیکی نیز نمی­توان تبیین کرد.
دیرش ذاتی,ارتفاع واکه,کشش واکه,سرعت گفتار,گونة فارسی گفتاری معیار
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2519.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2519_ff4ceec3823dc1e40a0e6a1423de5b46.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
7
14
2016
10
22
گرفتار، صفت بهمن
99
115
FA
احسان
چنگیزی
عضو هیأت علمی گروه زبانشناسی دانشگاه علامة طباطبائی
ehsan.chanhgizi@atu.ac.ir
در پاره­ای از زند بند دوازدهم یسن سی و سه، نام ایزد «بهمن» با صفت <em>griftār</em> و گونة خطی دیگری همنشین شده است. <em>griftār</em> را در این بند «پذیرنده، گیرنده» معنی کرده­اند. در این مقاله با توجه به معانیِ <em>griftan</em><em> </em><em>و</em> <em>griftār</em>، نشان داده شده است که <em>griftār</em> در این پاره صفت مفعولی به معنی «قابل درک، محسوس» است و از طریق عبارات و جملات سایر متون فارسی میانه، ارتباط این صفت با بهمن نشان داده شده است. در پایان برای این واژه و گونة خطی پس از آن، خوانش <em>griftārōmand</em> به معنی «قابل درک، محسوس» پیشنهاد شده است.
griftan,griftAr,griftārōmand,چندمعنایی,بهمن
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2187.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_2187_0e6dbf88725bf9845104dba6e8916113.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
زبانشناخت
2099-8002
2383-0824
7
14
2017
03
19
نمونهای از شیوههای ترجمة متون اوستایی به زبانهای پهلوی، سنسکریت و فارسی(خورشیدنیایش)
123
143
FA
مه لقا
مرتضایی
دانشآموخته فرهنگ و زبانهای باستانی ایران دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات
mortezaee8361@gmai.com
سید احمد رضا
قائم مقامی
دانشگاه تهران دانشکده ادبیات و علوم انسانی
qaemmaqami@ut.ac.ir
<em>خورشیدنیایش</em> نخستین نیایش کتاب خرده­اوستا است. تفسیر پهلوی آن در حدود سدة 700-900 میلادی نوشته شده و ترجمة سنسکریت آن را نریوسنگ در حدود سال 1200 میلادی به پایان برده است. تحریر سنسکریت به گونه­ای متأخر از زبان سنسکریت، یعنی «سنسکریت پارسی»، نوشته شده است. این تحریر بدون مطالعة تحریر پهلوی قابل درک نیست، هر چند که گویا نریوسنگ متن اصلی اوستایی را نیز مدنظر داشته است. ترجمة فارسی این متن در میان سالهای 1600-1800 میلادی فراهم شده است. موفقیت مترجم پهلوی در برگردان متن اوستایی کامل نیست و ترجمة سنسکریت غالباً ترجمة لفظ­به­لفظ تحریر پهلوی آن است و تحریر فارسی نیز همین­طور. در مجموع، ترجمه­های گوناگون از متن اوستایی <em>خورشیدنیایش</em>، که ویژگی­های آنهـا موضوع مقالة حاضر اسـت، نشان می­دهند که مترجمان پهلـوی به ترجمه­ای تقریباً تحت­اللفظی روی آورده­اند و مترجمان سنسکریت و فارسی بسیار بیش از متن اوستا به ترجمه و تفسیرهای پهلوی نظر داشته­اند.<strong></strong>
اوستا,خورشیدنیایش,زندِ پهلوی,ترجمه و تفسیر متون,شیوههای ترجمه
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_3295.html
https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_3295_63be4dc249b5968a7c4109056b826e1b.pdf