پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیزبانشناخت2099-80023520130320Compound Sentences in Persian
(An RRG-Based Analysis)جملات مرکب در زبان فارسی تحلیلی بر پایة نظریة دستور نقش و ارجاع125568FAمحمدرضا پهلواننژاددانشیار دانشگاه فردوسی مشهدحسین رسولپورکارشناس ارشد زبانشناسی و مدرس دانشگاه پیام نورJournal Article20120229This paper undertakes to describe “Compound Sentences” in Modern Persian (Farsi) based on Functional Syntactic theory of “Role and Reference Grammar”. First, it describes the foundation of RRG theory which is presented in 1997 by Robert D. Van Valin Jr. and Randy J. Lapolla and extended later by Van Valin in his book “Exploring the Syntax-Semantics Interface” (2005).The RRG posits three nexus relations between clauses in “Compound Sentences” (Coordination, Co subordination, Subordination) rather than the two of “Traditional”, “Structural” and “Generative” Grammar. There are three primary levels of juncture, clausal, core and nuclear and there are three possible nexus relations among the units in the juncture .All three types of nexus are possible in all three forms of juncture and this yields nine juncture-nexus types in Universal Grammar. We described two relations (Coordination, Subordination) in Compound Sentences. There are two types in Coordination and nine types in Subordination. This paper concludes that the advantage of the RRG is simultaneous exploring of three levels of “Syntactic”, “Semantics” and “Pragmatics” description.در این مقاله، ساختار جملات مرکب زبان فارسی بر پایة نظریة «دستورِ نقش و ارجاع» بررسی میشود. این نظریه را، در سال 1997، رابرت دی. ون ولین و رندی جی. لاپولا مطرح کردند و، در سال 2005، ون ولین نسخة نهایی آن را ارائه داد. دستور حاضر سه نوع رابطه را با عنوان «همپایگی»، «ناهمپایگی» و «هموابستگی» بین جملات مرکب مطرح میسازد و سه سطحِ اولیة پیوند را «بند»، «کانون»، و «هسته» میداند. سه نوع رابطة احتمالی بین «واحدها» برقرار است. بنابراین، از ترکیب سطوحِ اولیة پیوند و روابط احتمالی، نُه رابطه در «دستور همگانی» این نظریه قابل تصور است؛ که الزاماً تمامیِ آنها در همة زبانها یافت نمیشود. در این مقاله، جملات مرکب زبان فارسی را تحت دو رابطة کلیِ همپایگی و ناهمپایگی بررسی نموده و دو نوع رابطه را برای همپایگی و نُه رابطه را برای ناهمپایگی معتبر دانستهایم؛ که با ارائة مثالها و نمودارهایی تبیین شدهاند. مزیت تحلیلهای زبانیِ این دستور نسبت به سایر نظریههای دستوری را میتوان توجهِ همزمان به سه سطح «نحوی»، «معنایی»، «کاربردشناختی» دانست. امری که در نظریههای دستوری دیگر مستلزم پژوهشهای جداگانهای است.https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_568_3cfc7c02bcaecdbbb226ded3513e9f7d.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیزبانشناخت2099-80023520130320Comparison between the Effect of Stressor and Mental Arithmetic and Linguistic Phonemes- Phonetics Contradiction on Biomarkers Systolic Blood Pressure, Diastolic Blood Pressure Heart Rate in High School Student Girlsمقایسة اثر تنیدگیزایی محاسبة ذهنی و تعارض زبانشناختی واج ـ فونتیک بر تغییرات کورتیزول بزاقی در دختران دانشآموز دبیرستانی2745569FAفریبا جاننثاری لادانیدانشگاه پیام نور تهرانعلیرضا آقایوسفیدانشیار گروه روانشناسی، دانشکدة علوم انسانی، دانشگاه پیام نوراحمد علیپوراستاد گروه روانشناسی دانشکدة علوم انسانی، دانشگاه پیام نورحسین زازعدانشیار گروه روانشناسی، دانشکدة علوم انسانی، دانشگاه پیام نورJournal Article20120418Background and purpose: linguistic phonemes-phonetics contradiction is one of the major factors underlying the effects of stress on students is considered ... The purpose of this research is to study the linguistic phonemes-phonetics contradiction and the mental arithmetic caused by stress effect creations on activity of autonomic nervous system (systolic blood pressure, diastolic blood pressure, heart rate) in the high school students. Methods: 30 female students from each education level of high school in one of the high schools at disrtict5 of Tehran education system were selected randomly. After ensuring of their physical and mental health they were divided to 2 equal groups In first group, linguistic phonemes-phonetics contradiction (reading of Finglish text) and in second group the mental arithmetic (PASAT test) were performed. Systolic blood pressure, diastolic blood pressure, heart rate, was measured at 3 steps. At 8-9 o’clock in the morning. Result: The two types of stress creation in mental arithmetic and linguistic phonemes-phonetics contradiction have no significant differences (p>0.05) in the change of composition of the dependent variable (systolic blood pressure ,diastolic blood pressure ,heart rate in 3 steps). Indicators in two experimental groups have significant increase (p<0.05) after both intervention. Conclusion: linguistic phonemes-phonetics contradiction and mental arithmetic as sources of stress creation increase systolic blood pressure .diastolic blood pressure, heart rate, in female students and this increase was same in both of experimental groups.تعارض زبانشناختی واج ـ فونتیک یکی از عوامل مهم زمینهساز تنیدگی در دانشآموزان بهحساب میآید که پیامدهای روانی ـ فیزیولوژیکی مختلفی دارد. هدف پژوهش حاضر مقایسة آثار تنیدگیزایی محاسبة ذهنی (جمعبندی متوالی اعداد بدون استفاده از قلم، کاغذ، و ماشینحساب) و تعارض زبانشناختی واج ـ فونتیک (تعارضی که بر اثر خواندن واجهای فارسی نگارششده به حروف انگلیسی در زمینة شناسایی کلمه، تداعی واژگانی و معنایی آن پدید میآید)، بر فعالیت محور هیپوتالاموس ـ هیپوفیز ـ آدرنال (تغییرات کورتیزول بزاقی) در دانشآموزان است. در این بررسی، 30 دانشآموز دختر از یک دبیرستان در منطقة 5 آموزش و پرورش شهر تهران به صورت نمونهگیری تصادفی مرحلهای انتخاب شدند. پس از اطمینان از سلامت جسمی و روانی، آنها به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه اول تعارض زبانشناختی واج ـ فونتیک (آزمون خواندن متن پینگلیش) و گروه دوم محاسبة ذهنی (آزمون PASAT) را انجام دادند. نمونههای بزاقی در هر دو گروه 3 بار (قبل از آزمون، بعد از آزمون، و 15 دقیقه بعد از آزمون) گرفته شد و میزان کورتیزول بزاقی در آزمایشگاه با روش الایزا تعیین گردید. یافتهها: دو تکلیف محاسبة ذهنی و تعارض زبانشناختی واج ـ فونتیک در تغییر میزان متغیر وابسته (کورتیزول بزاقی) در سه نوبت تفاوت معناداری ندارند (05/0>P)؛ تغییرات شاخص فیزیولوژیک در دو گروه آزمایشی بیانگر افزایش کورتیزول بزاقی پس از هر دو آزمون است. نتیجهگیری: محاسبة ذهنی و تعارض زبانشناختی واج ـ فونتیک، بهمثابة منابع تنیدگیزایی، کورتیزول بزاقی را در دختران دانشآموز دبیرستانی افزایش میدهند و افزایش در دو گروه یکسان است.https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_569_393294219dcec4b12ee83cb84a8b1cf6.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیزبانشناخت2099-80023520130317Sogdian ršt’wc’rپژوهشی پیرامون ریشهشناسی واژة سغدی ršt’wc’r4752582FAزهره زرشناساستاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی0000-0003-0653-6335مهدی مشکریزدکترای رشتۀ فرهنگ و زبانهای باستانیJournal Article20120120The aim of this paper is to examine the unknown etymology of “ršt’wc’r” a Sogdian word, which literally means consolation, condolence, sympathy, based on a close comparing and studying of some Middle Iranian words in both Eastern Middle Iranian languages (e.g. Khotan-Saka and Bacterian) and Western Middle Iranian languages (e.g. Middle Persian and Parthian).زبان سغدی از زبانهای ایرانی میانة شرقی است که از سدة نخست تا سدۀ سیزدهم میلادی رواج داشته است. این زبان به سبب نفوذ زبان پهلوی و نیز بر اثر نفوذ زبان ترکی بهتدریج از رونق افتاد و زوال آن با گسترش زبان فارسی و، علاوه بر آن، با نفوذ زبان عربی، از دیگر سوی، شتاب بیشتری گرفت. به هر روی، واژههایی از زبان سغدی به زبان فارسی راه یافت و در قالب وامواژه به حیات خود ادامه داد. در این پژوهش، واژۀ سغدی / raštučār/ ršt’wc’r بهمعنای «دلداری، تسلی، همدردی»، با توجه به شواهد زبانشناختی و آواشناختی زبان سغدی، بررسی و کوشش شده است تا ریشهای برای واژۀ سغدی مذکور پیشنهاد شود و از دیگر زبانهای ایرانی میانۀ شرقی (مانند ختنی و سغدی) و زبانهای ایرانی میانۀ غربی (مانند فارسی میانه، پهلوی اشکانی ترفانی و فارسی میانه ترفانی) نیز شواهدی ارائه گردد.https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_582_3433647db054693095b7c4afcd6fe06f.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیزبانشناخت2099-80023520130320Study of Language Family and Effect of Disorder Articulation in Cleft Palate Persons after Surgeryبررسی ویژگیهای خانوادههای زبانی و تأثیر آن بر روی انواع خطاهای تولیدی در افراد دارای شکاف کام پس از عمل جراحی5370583FAعالیه کرد زعفرانلو کامبوزیادکترای زبانشناسی همگانی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهرانمهدیه سیدزاده اقدمفوق لیسانس زبانشناسی، کارشناس توانبخشی آموزش و پرورش شهر تهرانفردوس آقاگلزادهدکترای زبانشناسی همگانی، مدیر گروه زبانشناسی دانشگاه تربیت مدرس تهرانJournal Article20120228Normal speech may defect from resonance to disorders. These results from inappropriate coupling of the oral and nasal cavities which frequently occur in cleft palate and operative techniques are used to repair it. Measurement of nasalance score by modern and or exact instrument devices is an important part of the evaluation of patient with resonance disorders due to cleft palate and or velopharyngeal in sufficiency. In this study snap test and phonetic tests after palatoplasty for Persian speaking persons. Paletoplasty was done for 30 people (15 boys and 15 girls) with cleft palate between the age of 5 and 15 years old and had not any problems in hearing and hadn’t cold or any other illness which can affect voice and resonance. Snap test and phonetic test was done for them after surgery. Each of subjects produced prolonged 6 vowels (for three second) 23 consonants in syllable and 69 words (23 in first place.23 in middle place.23 in last place) and electronic system (nasometer) calculated nasalance scores of snap test for vowels and consonants and 69 words productions judging by 5 normal listener and recognizing normal articulation and disarticulation. All of the Persian vowels and consonant in cleft palate persons after palatoplasty are hyper nasal. The most mean nasalance score of vowels is for /i/ and the least mean nasalance score is for /o/ sound. The most mean nasalance score of oral consonant is for /L/ the least mean nasalance score is for /q/ sound. The most of disarticulation includes compensatory the least disarticulation includes substitution in production. The most of compensatory production includes secondary articulation. The most of secondary articulation includes glottalized. The most of obligatory production includes nasalized and omission. The findings are similar to other research’s findings. This study prepared statistical data about nasalance score of Persian sounds in cleft palate person after surgery which can be a good start for repairing surgery in order to improve speech cleft palate. Findings of this study indicates the necessity of completing them with the other studies.دستگاه بازخوان یکی از دستگاههای مهم گفتار است که بدون سلامت آن برخورداری از گفتار طبیعی غیر ممکن است. این دستگاه بر اثر عارضة شکاف کام٬ که در ارتباط طبیعی حفرات بازخوان حلق و دهان و بینی اختلال ایجاد میکند، دچار آسیب می شود که با عمل جراحی به ترمیم آن اهتمام میورزند. نمونههای مورد مطالعه در این پژوهش سی نفرند که در فاصلة زمانی تحقیق حداقل شش ماه از زمان جراحی شکاف کام آنها گذشته بود. پانزده تن از این بیماران پسر و پانزده تن دخترند، حداقل سنی پنج سال و حداکثر سنی پانزده سال است. این افراد از نظر میزان خیشومیشدگی صدا و ویژگیهای زبانشناختی گفتار در قالب هجا و واژه حداقل شش ماه پس از جراحی مورد ارزیابی قرار گرفتند و با تحقیقات مشابه در خانوادههای زبانی دیگر مقایسه شدند. نتایج پژوهش به صورت زیر خلاصه میشود: همة واکهها و همخوانها در افراد فارسیزبان پس از عمل جراحی شکاف کام، دچار خیشومیشدگی بودند. واکههای گسترده و پیشین بیش از واکههای گرد و پسین دچار خیشومیشدگی بودند. همخوانهای روان بالاترین خیشومیشدگی را نشان میدادند و همخوانهای لرزشی کمترین میزان خیشومیشدگی را مطرح میکردند. خطاهای تولیدی افراد فارسیزبان در سطح واژه بیشتر شامل حرکتهای جبرانی از نوع تولید دومین بود٬ که نتیجهاش برخلاف افرادی با خانوادة زبانی عربی و انگلیسی بود که خطاهای تولیدی از نوع اجباری را نشان میدادند. بیشترین اختلال تولید شامل پرخیشومیشدگی و کمترین اختلال تولید شامل جابهجاشدگی و جانشینشدگی در تولید بود که به طور کلی خطاهای واجشناختی حتی در زبان فارسی را شامل نمیشد.https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_583_6aaa2f147afe659682632090707575aa.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیزبانشناخت2099-80023520130320An Analysis of Covert Linguistic Structure Expressed in Selected Persian Proverbs and Expressionsتحلیلی بر ساختار زبانی غالب در گزیدهای از مثلها و تعبیرهای کنایی فارسی7184584FAناهید مؤید حکمتاستادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20120120Since language is one of the main non material cultural elements, therefore, a study of linguistic structure carried in selected Persian Proverbs and expressions can be useful for understanding a part of oral cultural elements. The present article explores the rhetorical forms, types of addresses and manners of expression of selected Persian proverbs and expressions. The research method is quantitative content analysis. This is an exploratory kind of research, whose aim is emphasis on linguistic dimension of some selected proverbs taken from some written anthologies by others. The findings show that the dominant pattern of rhetorical form is expression, the address form is indirect and the type addressing is emotional. Affectiveness is found that is the common element of all three linguistic, attitudinal an evaluative dimension of selected Persian proverbs and expressions. All that means the comprehension of linguistic structure is produced and understood through discourse analysis.نظر به اینکه، در غالب متون جامعهشناسی در حوزة فرهنگ، بر اهمیت زبان بهعنوان کلیدیترین عنصر نمادین غیر مادی فرهنگ تأکید شده است، بررسی ساختار کلامی مستتر در گزیدهای از مثلها و تعبیرهای کنایی فارسی بهمثابة مطالعهای در حوزة فرهنگ شفاهی توجیه میگردد. در مقالة حاضر، بررسی صورت بلاغی، نحوة خطاب، و شیوة بیان مثلها و تعبیرهای کنایی فارسی محورهای اساسی مورد توجه درخصوص شناسایی ساختار زبانی در نظر گرفته شده است. روش تحقیق بهکاررفته در پژوهشی که مقالة مزبور برگرفته از آن است کمی و شیوة گردآوری اطلاعاتْ تحلیل محتوا است که یکی از متداولترین شیوهها در حوزة شناسایی هویت آثار ادبی است. این پژوهش از نوع اکتشافی است و فرضیهای را به آزمون نمیگذارد. هدف این پژوهش، تمرکز بر بعد کلامی گزیدهای از مثلها و تعبیرهای کنایی است که در آثار مکتوب اندیشمندان مختلف گردآوری شده است؛ هرچند ممکن است امروزه برخی از این مثلها دیگر بهکار برده نشوند و با اصطلاحات دیگری جایگزین شده باشند. یافتههای تحقیق، که ادعای تعمیم آنها وجود ندارد، حاکی از آن است که صورت بلاغی تعبیر کنایی، نحوة خطاب غیر مستقیم به انسان، و شیوة بیان عاطفی بارزترین نمود ساختار کلامی در مثلها و تعبیرهای کنایی مورد بررسیاند. افزونبر این، مورد اخیر ـ عاطفهگرایی ـ فصل مشترک یافتههای ساختار کلامی با یافتههای این پژوهش در دو بعد دیگر آن، یعنی بعد ارزشی و بعد نگرشی است. این یافته را چنین میتوان تعبیر کرد که تحلیل و فهم ساختار زبانی در متن فرهنگی و شرایط خاص اجتماعی، یعنی فضای گفتمانی سرشته در آن، تولید و دریافت میشود.https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_584_4fd2dc8f3b8e7ea6e586805d667089eb.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیزبانشناخت2099-80023520130320Case and Case Marking in Vafsiحالت و حالتنمایی در وفسی85105585FAمهینناز میردهقاناستادیار زبانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدة ادبیات و علوم انسانیسعیدرضا یوسفیکارشناس ارشد زبانشناسی، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20120228Fourteen grammatical cases can be detected in Vafsi. These cases are marked by means of different types of strategies. These strategies are: 1. using morphemes in the form of suffixes, 2. using ppositions, 3. using clitics, 4. using word order, and 5. using suprasegmental features. Ergative, accusative, object of adposition, dative and genitive cases in Vafsi are marked using the portmanteau morphemes mentioned in the Table No.3. Ablative, comitative/ associative, dative, locative, allative and instrumental cases are marked using word order and the sentence structure. Only the vocative case is marked using the suprasegmental feature of the rising tone. Summary of Vafsi cases are classified in Table No. 4.هدف از پژوهش حاضر، شناسایی انواع حالتهای دستوری در وفسی، از زبانهای ایرانی شمال غربی، و بررسی شیوههای حالتنمایی آنهاست. در اینباره، چهارده حالت دستوری در وفسی قابل شناسایی است که از طریق راهبردهای گوناگون زبانی به شرح زیر نشانگذاری میشوند: 1. استفاده از تکواژ به صورت پسوند؛ 2. استفاده از حروف اضافه؛ 3. استفاده از واژهبستها (حروف اضافة وابسته از لحاظ آوایی)؛ 4. استفاده از ترتیب واژگانی؛ و 5. استفاده از ویژگیهای زبرزنجیری. نتایج تحقیق، که در طی جدولهایی در مقاله آورده شده است، نشان میدهد که حالتهای «کنایی»، «مفعولی»، «مفعولی حرف اضافه»، «بهواسطه»، و «ملکی»، در گویش، با استفاده از تکواژهای تلفیقیِ حالت غیر مستقیم؛ همچنین حالت «بهواسطه» (علاوه بر راهبرد پیشین) در ساختهای خاص، با استفاده از واژهبست؛ حالتهای «ازی»، «بایی»، «برایی»، «ابزاری»، «مکانی»، و «حرکتی» از طریق حروف اضافه؛ و حالتهای «فاعلی» و «مطلق» از طریق ترتیب واژگانی و نوع ساختار جمله حالتنمایی میگردند. علاوه بر آن، در نمایاندن حالت «ندایی» در وفسی، از ویژگی زبرزنجیریِ آهنگ خیزان بهره برده میشود.https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_585_08c812b68fe4828d24f524dfa99b206e.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیزبانشناخت2099-80023520130320Common Proper Names in Sogdian Inscriptions of Pakistan’s Upper Indus and Western Middle Iranian Inscriptions (Sasanid, Parthian)نامهای خاص مشترک در کتیبههای سغدی سند علیای پاکستان و کتیبههای ایرانی میانة غربی (ساسانی ـ پهلوی اشکانی)107124586FAویدا ندافاستادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد همدانJournal Article20111031The Sogdian inscriptions of the upper Indus are a corpus of more than 700 graffiti including 2 in Parthian, 2 in Middle Persian, 2 in Bactrian and the others in the Soghdian language and Some engravings carved on the boulders which litter the banks of this river; for the most part they consist of the personal names of visiting Sogdian merchants. These inscriptions belong to about the 3<sup>rd</sup>-6<sup>th</sup> centuries AD. The occurrence of Middle Persian names such as Shapur, Kartir, and Babak amongst the Sogdian names also suggests a time within the Sassanian period (i.e. 3<sup>rd</sup>-mid 7<sup>th</sup> century). In this Paper, I considered the common proper names between Sogdian and the west Middle Iranian Inscriptions, and then the similarities and differences are studied at the end.کتیبههای سغدی سند علیا مجموعهای است شامل بیش از 700 سنگنوشته به زبانهای پارتی (2 مورد)، فارسی میانه (2 مورد)، بلخی (2 مورد)، و بقیه به زبان سغدی و نیز نقش برجستههایی، که بر روی سنگهایی در کنارة این رودخانه کنده شدهاند. بر روی بیشتر این سنگنوشتهها، نام بازرگانان سغدی حک شده است که زمانی از این مکان دیدار کردهاند. این کتیبهها متعلق به قرن سوم تا ششم میلادی است. وجود نامهای فارسی میانه نظیر شاپور، کرتیر، و پاپک در میان نامهای سغدی زمانی نزدیک به دورة ساسانی (نیمة قرن سوم تا هفتم میلادی) را تأیید میکند. <br />در این مقاله، ابتدا نامهای خاص مشترک بین کتیبههای سغدی و کتیبههای ایرانی میانة غربی (پهلوی ساسانی ـ پهلوی اشکانی) مشخص شده، و سپس شباهتها و ناهمانندیها در پایان هر نام آورده میشود.https://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_586_89522bac87792f488eed2be4a8d9a3a6.pdf