Language Studies

Language Studies

.

Document Type : Research original ,Regular Article

Author

[1] . اصل واژه فراست را علمی در ارتباط با اسب‌ دانسته‌اند که با توسعۀ معنایی، به تدریج به معنی بصیرت و سپس به معنی علم و دانش آگاهی بر باطن و سیرت افراد از روی صورت و نشانه‌های ظاهری به کار رفته است (← نیکویی و بخشی، 1389:  10).
[1] . ابن ندیم در الفهرست به کتاب الفراسة ارسطو اشاره کرده است؛ خوشبختانه چاپی محققانه از این اثر به نام ارسطاطالیس الفیلسوف فی فراسة ترجمه حنین بن اسحاق بن المتطبّب در دست است. حنین ضمن ترجمه خود، مطالبی را با عبارت «قال حنین» به متن منسوب به ارسطو می‌افزاید و پس از پایان سخن خود، ترجمۀ متن را با جملۀ «قال ارسطاطالیس» پی می‌گیرد. مقایسه این متن با متن فخر رازی می‌تواند میزان اقتباس از این کتاب و مطالبی را که مؤلفان و مترجمان اسلامی از متن کاسته یا بدان افزوده‌اند، روشن سازد (←عالم‌زاده و معینی‌نیا، 1384:  128).
[1] . برای آثار دیگری که به علم فراست پرداخته‌اند یا فصلی از کتاب خود را به این امر اختصاص داده‌اند← عالم‌زاده و معینی‌نیا، 1384:  131- 132.
[1] . از میان متقدمان صوفیه، ابوسعید خراز (286 ق؟) یکی از دقیق‌ترین توصیفات را در وجه عرفانی علم فراست دارد:
هرکه به نور فراست نگرد، به نور حق نگریسته باشد و ماده علم او از حق بود و او را سهو و غفلت نباشد، بلکه حکم حق بود که بر زبان بنده برود و آنچه گفت به نور حق نگرد، یعنی نوری که حق تعالی او را بدان تخصیص کرده باشد (به نقل از نیکویی و بخشی، 1389:  18).
[1] . میبدی، 1361:  334؛ به نقل از نیکویی و بخشی، 1389:  14.
[1] . آذرکیوان (حدود 940 – 1027 ق/ 1533- 1618 م)، از اهالی فارس و یکی از رهبران مکتبی است که در کتاب دبستان مذاهب  با عنوان سپاسیان، ایزدیان، یزدانیان، آبادیان، هوشیان، انوشگان، آذرهوشنگیان و آذریان یاد شده است (دبستان مذاهب:  6). از میان کتاب‌های بسیاری که به آذرکیوان و شاگردان او نسبت داده شده است، هشت کتاب به دستمان رسیده است: دساتیر، جام کیخسرو، خویشتاب، زنده رود، زر دست افشار، زوره باستانی، شارستان چهارچمن و دبستان مذاهب (← کتاب‌نامه).  برای آگاهی بیشتر دربارۀ زندگی و آثار آذرکیوان ← مجتبایی، 1369:  249- 256؛ دالوند، 1393:  233- 249؛ گشتاسب، 1395.  
[1] . کتاب شارستان چهارچمن از تألیفات بهرام بن فرهاد یکی از شاگردان آذرکیوان است. بهرامِ فرهاد او که خود را «بهرام ابن فرهاد اسپندیار پارسی» نامیده است (شارستان:  4) به واسطه، از شاگردان ملاجلال‌الدین دوانی بوده و نیز خود، مرشد و راهنمای تعدادی از پیروان فرقة آذرکیوان بوده است. این کتاب در دبستان مذاهب با عنوانِ «شارستان دانش و گلستان بینش» یاد شده است (دبستان مذاهب:  37)  و بر اساس مقدمة خود کتاب، مشتمل بر چهار چمن یا بخش است: «چمن اول در بیان آفریدة اول در نظم عالم و احوال پیشدادیان، چمن دوم در شکوه کیان و بعضی مقاصد حکمت، چمن سوم در گذارش اشکانیان وساسانیان و پند و موعظه، چمن چهارم در بازنمودن حقیقت حضرت آذریان و بیان ریاضت ایشان» (شارستان:  4). از این کتاب، چمن‌های اول تا سوم در دست است و چمن چهارم از میان رفته است.
[1] . ←سجادی، 1360:  113، 122، 129، 138، 157، 166؛ نیز ← عالم‌زاده و معینی‌نیا، 1384:  132.
[1] . شامات جمع شامه به معنی خال، و خیلان جمع خال است و به یکی از شاخه‌های علم فراست اشاره دارد که در آن خال‌های بدن را بر حسب محل آنها تعبیر می‌کردند. احتمالاً نخستین کتاب مستقل دوره اسلامی دربارۀ این علم، کشف الحال فی وصف الخال از خلیل بن ایبک صَفَدی (متوفی 764ق) بوده است (نادری، 1389:  674- 675).
[1] . اساریر جمع اسرار و جمعِ جمعِ واژه سرّ به معنی خطوط کف دست و پیشانی است (لغتنامه دهخدا، ذیل واژه). در علم اساریر یا کف‌بینی، از مشاهده خطوط کف دست و پا و جزآن، پی به احوال درونی افراد می‌برند.
[1] . علم اکتاب آن است استخوان کتف میش و بز را پس از کندن گوشت آن در زیر آفتاب می‌گذارند تا خشک شود و سپس چهار گوشۀ آن را با چهار جهت عالم برابر کرده و از خطوط داخل در آن ظاهراً به حوادث مختلف پی‌ می‌برند (سجادی، 1360:  160).
[1] . فال گرفتن از نام، خواص، حرکات و اصوات پرندگان (←لغتنامه دهخدا، ذیل عیافة).
[1] . علمی که به کمک آن و به واسطۀ برخی نشانه‌ها که دلالت بر وجود آب کند، به وجود آب در زمین پی می‌بردند  (←لغت‌نامه دهخدا، ذیل ریافة).
[1] . علم پیشگویی حوادث آینده با استدلال بر حوادث گذشته یا حال به دلیل مناسبت یا مشابهت بین آنها (←لغت‌نامه دهخدا، ذیل عرافة).
[1] . اختلاج یعنی پریدن و جستنِ بی‌ارادۀ چشم یا اعضای دیگر بدن، و علم اختلاج تعبیر این حرکات به احوال درونی انسان است (←لغت‌نامه دهخدا، ذیل اختلاج).
[1] . برای نمونه نک فراست‌نامه فخرالدین رازی که با جزئیات بسیار ویژگی‌های صوری آدمی را با ظاهر و ویژگی‌های حیوانات و شرایط مزاجی مقایسه کرده است؛ برای نمونه در فصل «دلالت ابرو» می‌گوید: «هر کس که ابروی بسیار بود، صاحب او بسیار غم و اندوه باشد و لاغر سخن؛ و سبب آن است که بسیاری موی از مادۀ دخانیه بود. و بسیاری موی دلالت کند بر بسیاری مادۀ دخانیه که در دماغ است. پس دلالت کند بر استیلای طبیعت سوداء بر دماغ، و آن موجب غم و اندوه بود» (رضوی برقعی و عالم‌زاده، 1384:  184)؛ و یا در بخش «در دلایل بینی» آورده است: «...هر که بالای بینی او ستبر بود، اندک حس بود، و این دلیل از خوک گرفته‌اند» (همان:  188). این دو ویژگی یعنی ابروی پرموی و ستبری بینی در فراست‌نامۀ آذرکیوان به ترتیب نشانۀ «درشتی در سخن» و «بسیار سخنی و دروغ‌گویی» است.
[1] . «هر که دهان او فراخ بود، او حریص و شجاع بود؛ زیرا فراخی دهان از حرارت بود، و این دلیل از شیر گرفته‌اند» (رضوی برقعی و عالم‌زاده، 1384:  188).
[1] . «علامات دهن: گشاده دهن دلیل شجاعت و تنگ، دلیل هراس است و فراخی دهن برای زنان نشانی کثرت خواهش مباشرتست» (کنزالحسین، 1332:  13).
[1] . «»هر که سوراخ بینی او فراخ بود، غضوب و خشم گیرنده بود، زیرا که این صفت در حالت غضب پیدا شود» (رضوی برقعی و عالم‌زاده، 1384:  188).
[1] . «علامات بینی: بینی باریک دلیل سبکی عقل است و پهن و فراخی سوراخ دلیل غلبۀ شهوت و غضبناکی است» (کنزالحسین، 1332:  13).
[1] . چین پیشانی (نک لغت‌نامه دهخدا، ذیل غضن)؛ در حاشیۀ متن به «چین ابرو» معنا شده است (شارستان:  429)
[1] . مابین چشم و گوش، شقیقه (نک لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه)؛ در متن: صدع (شارستان:  430)
[1] . قرآن کریم، سوره هود، آیۀ 114؛ این آیه در حاشیه متن چنین ترجمه شده است: «تحقق حسنات بازببرد بدیها» (شارستان:  433).
 
 
کتاب‌نامه
قرآن کریم
آئین هوشنگ (مشتمل بر چهار رساله خویشتاب،  زردست افشار، زنده رود، زورة باستانی)، (1296ق). گردآوری مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا، [بی‌جا]: [بی‌نا].
جام کیخسرو، شرح مکاشفات آذرکیوان، (1848)، تصحیح و ترجمۀ گجراتی از عبدالفتاح معروف به سید اشرف علی، بمبئی.
خویشتاب ← آئین هوشنگ، (1296ق).
دالوند، حمیدرضا، 1392، «میراث فرقة آذرکیوان»، رنج و گنج، ارج‌نامة دکتر زهره زرشناس، به کوشش ویدا نداف، فرزانه گشتاسب و محمد شکری فومشی، صص  233- 259
دبستان مذاهب، (1362)، به اهتمام رحیم رضازاده ملک، تهران: کتابخانه طهوری.
دساتیر آسمانی، (1888م)، به کوشش شهریار بن اردشیر و پرویز بن شاه جهان و بهران بن شاویر،  بمبئی.
دهخدا، علی‌اکبر، (1325)، لغت‌نامه دهخدا، تهران: سازمان لغت‌نامه.
رضوی برقعی، سید حسین و هادی عالم‌زاده، (1384)، «ترجمه‌ای کهن از رسالۀ فراست فخر رازی (اثر لطف‌الله عزیز هروی)»، تاریخ علم، ش 4، صص 139- 200.
زردست افشار  آئین هوشنگ، (1296ق).
زنده رود  آئین هوشنگ، (1296ق).
زورة باستانی   آئین هوشنگ، (1296ق).
سجادی، سید محمد صادق، (1369)، طبقهبندی علوم در تمدن اسلامی، تهران: طهوری.
شارستان چهار چمن، (1270ق)، نوشته بهرام بن فرهاد، به کوشش سیاوخش بن اورمزدیار یزدانی ایرانی، بمبئی.
عالم‌زاده، هادی و مریم معینی‌نیا، (1384)، «علم فراست در منابع اسلامی»،  تاریخ علم، ش 4، صص 125- 137.
گشتاسب، فرزانه، (1395)، آشنایی با زندگی، آثار، آراء و عقاید آذرکیوان، طرح پایان یافته در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
 مجتبایی، فتح الله، (1369)، «آذرکیوان»، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج1، صص 247- 259.
معین، محمد، (1336)، «آذرکیوان و پیروان او»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران،  ش36، صص 25-42.
کنز الحسین، (1332)، به کوشش محمدتقی حسین، تهران: مکتبه عربیه.
میبدی، رشیدالدین، (1361)، کشف‌الاسرار و عده الابرار، به سعی علی‌اصغر حکمت، ج5، ص 334.
نادری، نگار، (1389)، «خال»، دانشنامۀ جهان اسلام، ج 14، صص 674- 675.
نیکویی، علیرضا و اختیار بخشی، (1389)، «مفهوم فراست در گفتمان عرفی و عرفانی»، ادب‌پژوهی، ش 13، صص 7-28.
آملی، شمس‌الدین محمد بن محمود، (1316ق)،  نفایس الفنون، بی‌جا (چاپ سنگی).
 
Volume 7, Issue 14
October 2017
Pages 79-93

  • Receive Date 20 October 2016
  • Revise Date 18 November 2016
  • Accept Date 04 January 2017