نوع مقاله : علمی-پژوهشی
چکیده
یکی از مباحث مهمی که در زبانشناسی نظاممند نقشگرا مطرح میشود «فرانقش» است. در این رویکرد، همۀ زبانها حول دو محور اساسیِ معنایی، یعنی معنای اندیشگانی و معنای بینافردی، شکل گرفتهاند. از سوی دیگر، فرانقشِ اندیشگانی به دو کارکرد تجربی و منطقی تقسیم میشود. در کارکرد تجربی، کاربرِِ زبان تجربیات دنیای بیرونِ خود را از طریق زبان بیان میکند. محصول این کارکرد، در جمله، گذرایی است که مؤلّفهای از فرانقشِ اندیشگانی و مشخصهای از جمله است و برای مشخص کردن انواع متفاوت فرایندها در جمله به کار میرود. بنابراین، باتوجه به اینکه گذرایی، براساس زبانشناسی نقشگرای هلیدی، رمزگذاری تجربیات ما از فرایندهاست و همچنین، از آنجا که ارتباط تنگاتنگ ذهن و زبان بر کسی پوشیده نیست، میتوان، با بررسی انواع فرایندهای موجود در افعال و تعیین بسامد و تکرار آنها، تا حدودی از افکار و دنیای درون صاحبان آثار ادبی آگاه شد. به همین دلیل، در مقالۀ حاضر، ضمن بررسی افعال موجود در داستانهای کوتاه سیمین دانشور، با این رویکرد و با روش تحلیلی ـ آماری، بسامد و درصد انواع فرایندها، به عنوان شاخصی سبکی، نشان داده شده و همچنین، با تکیه بر این بسامدها، طرز تفکر و نگرش این نویسنده مشخص شده است.