نوع مقاله : علمی-پژوهشی
چکیده
بحرانهای محیط زیست حاصل تفکر و اندیشهای است که انسان را در محور و رأس جهان خلقت میبیند و همه چیز را برای او و در رابطه با نیازهای او تعریف میکند. در مقابل این دیدگاه، دیدگاه زیستمحور قرار دارد که طبیعت را محور همه چیز میداند. این دو دیدگاه به خوبی نشاندهنده این مسئلهاند که انسانها همانطور که بر طبیعت و جهان تاثیرگذارند، از سویی دیگر از طبیعت تاثیر میپذیرند و این تاثیرات بر تفکر و ذهن آنها نمایان و نیز بر زبانشان جاری میشود. در تحقیق حاضر، هدف، بررسی تاثیر محیط زیست بر طرز تفکر و اندیشه انسانها است، که در قالب استعاره بازنمود مییابد. بر اساس طبقهبندی شیری(1387) دو اقلیم شمال و خراسان(علوی و دولتآبادی) جهت بررسی انتخاب شدند. در تکوین سبک نویسنده علاوه بر انگارهها و انگیزشهای فردی و درونی، شمار زیادی از محرکهای مرتبط با محیط اجتماعی و محیط جغرافیایی همواره اثرگذار بوده است. در این پژوهش فرض بر این است که دیدگاه زیستمحور در داستانهای اقلیمی بازنمود مییابد. نویسندگان داستانهای اقلیمی آگاهانه یا ناخودآگاه طبیعت را محور قرار دادهاند و استعاره «مادر طبیعت» را به صورتهای مختلف در داستانهای خود به کار بردهاند.