نوع مقاله : علمی-پژوهشی
چکیده
زبانشناسی تطبیقی برای شناخت زبانها دو روش مشخص دارد: روش ردهشناختی و روش تکوینی. هدف روش نخست تثبیت ویژگیهای همگانی زبانها و هدف روش تکوینی، تدوین تاریخ زبانهاست.
زبانشناس تطبیقی برای هر زبانی یک اصل مسلم و یک فرض دارد. اصل مسلم نزد ایشان مشابهتهای بسیار زبانهاست که نمیتوان آنها را حمل بر اتفاق یا وامگیری کرد. فرض آنان بر این است که این زبانها از یک اصل مشترکی منشأ گرفتهاند و اختلافات کنونی میان آنها نتیجۀ تحولی است که زبانهای هر گروه، پس از جدایی از نیای اصلی، پذیرفتهاند. بررسی زبانها از طریق روش تطبیقی، بازسازی ویژگیهای بنیادی دستور و واژگان زبان فرضی را ممکن میسازد، که این خود آغازی برای توصیف تاریخی زبانهای وابسته است. بر اساس مطالعات زبانشناسی تطبیقی، زبان دارای دو بعد است، یکی توصیفی، یعنی بعد زبانی و دیگری هنری و شعری. بعد زبانی به دنبال عاملی است که یک پیام زبانی را به یک اثر هنری تبدیل میکند.
مقایسۀ الگوهای شاخص در زبانهای هندواروپایی امکان باسازی زبانها را تا رسیدن به زبان مشترک اصلی، نیز شناخت ویژگیهای شعر منظوم و نثر شاعرانه را فراهم میسازد. بر اساس این مقایسه میتوان دریافت که در جوامع سنتی هندواروپایی، زبان شاعرانه در صلاحیت متخصصانی بوده است که انگیزۀ شاعری داشته، امّا جز سرودن شعر، وظایف دیگری از نوع موبدی، پیشگویی و مداحی را نیز عهدهدار بودهاند. اصطلاحات بازمانده در برخی از شاخههای زبانی این خانواده، هم در بُعد واژهها و هم در چهارچوب وظایف و خویشکاریهای شاعران، در شرق و غرب یکسان است و از خلال این مشترکات میتوان هم از پایگاه اجتماعی شاعر آگاه شد و هم اصطلاحات مربوط به شعر را در شاخههای زبانی خانوادۀ هندواروپایی باز شناخت.
در گفتار پیش رو کوشش شده است با تأکید بر شاخۀ هندوایرانی زبانها، زبان شعری و شکل آغازین آن بر اساس دادههای موجود باسازی و توصیف شود.