چکیده
قواعد اعلال در صرف زبان عربی به تلفظ کلمات معتل (کلماتی که یک یا دو همخوان سهگانۀ ریشۀ آنها یک نیمواکه است) میپردازند و از منظر زبانشناسی بخشی از صرف ـ واجشناسی زبان عربی محسوب میشوند. دستورهای سنتی در بحث تلفظ به حروف اشاره میکنند و چون نظامهای نوشتاری همۀ ویژگیهای تلفظی را بازنمایی نمیکنند، فهم و یادگیری قواعد تلفظی در شکل سنتی آنها دشوار است. تکیه نیز چون در خط بازنمایی ندارد، در دستورهای سنتی نادیده گرفته شده، حال آن که تکیهگذاری صحیح در قرائت به اندازۀ تلفظ صحیح همخوانها و واکهها مهم است. در این مقاله، به قواعد اعلال افعال اجوف (افعالی که همخوان دوم ریشۀ آنها نیمواکه است) از منظر زبانشناسی نگریستهایم تا ضمن مشخص کردن سادگی فرایندهای واجی مورد اشاره در این قواعد، نقش تکیه را در تلفظ این دسته از افعال نشان دهیم. بدین منظور، پس از آوانویسی مثالهای هر یک از قواعد، الگوی تکیۀ آنها را در چارچوب پارامترهای تکیۀ وزنی هیز (1995) تحلیل کردهایم تا نشان دهیم قواعد اعلال افعال اجوف به چیزی بیش از حذف، کشش جبرانی و کشش ناشی از مقتضیات تکیه اشاره ندارند و میتوان با تمرکز بر آواها به جای حروف از دشواری مباحث دستور سنتی کاست.
کلیدواژهها