پیکر بندی (configuration) اسطوره های ایرانی
صفحه 1-20
https://doi.org/10.30465/ls.2024.48623.2186
آمنه ظاهری عبدالله وند
چکیده چکیده: پیکربندی و موقعیتشناسی اساطیر ایرانی میتواند ما را به جایگاه این اساطیر در بین اسطورههای ملل مختلف آشنا سازد.موقعیت و جایگاه ویژه و بسیار تاثیرگذار اسطورههای ایرانی موجب شدهاست از این اسطورهها چهرهای استثنایی و دشوار بسازد که در کمتر اسطورههای سایر ملل میتوان مشاهده کرد.اسطورههای ایرانی میتوانند بعنوان شاهکلید شناخت سایر اسطورهها استفاده شوند زیرا هیچ مفهوم و مضمونی و هیچ ویژگی نیست که در اسطورههای ایرانی جای آن خالی باشد.این مقاله بر سه عنوان موضوعشناسی،خاستگاه و کارکردهای اساطیر ایرانی برپایه بررسیهای اسطورهشناسی مدرن تاکید دارد.با بررسی ویژگیهای اساطیر ایرانی و شناخت منابع اسطورهای و بنمایههای آن تصویری کلی از اسطورههای ایرانی در این مقاله به دست آمدهاست.در متن این مقاله بر روی چهار عنوان بررسی جغرافیای اسطورهای ایرانی و تقسیمبندی اسطورههای ایرانی به کهن و نو، بنمایهها و ویژگیهای خاص اساطیر ایرانی و سرانجام شناخت منابع اسطورهای تاکید میکند. اثبات استقلال و استوار بودن برپایهی اندیشهها و باورهای ایرانی و مخالفت با هرگونه کپیبرداری اساطیر ایرانی از جمله مواردی است که در این مقاله بدان اشاره کرده است.
کلمات کلیدی: اسطوره، اساطیر ایرانی، پیکربندی، بنمایهها، منابع اسطورهای
کانوننمای ki در زبان ترکی آذری
صفحه 21-48
https://doi.org/10.30465/ls.2024.48046.2175
سعید محرمی قیداری؛ محمد رضا اروجی؛ هومن بیژنی
چکیده زبان ترکی آذری به دلیل مجاورت با زبان فارسی تحت تاثیر آن زبان قرار گرفته و نه تنها واحدهای واژگانی بلکه عناصر دستوری نیز وارد زبان قرض گیرنده شده و سپس دچار تغییرات آوایی، معنایی و نحوی میشوند (محمودی، 1400، ص.3). یکی از عناصری که وارد زبان ترکی آذری شده است, عنصر ki است. عنصر ki در زبان ترکی آذری نه فقط به عنوان ضمیر موصولی و متممنما بلکه به عنوان کانوننما نیز مورد استفاده قرار میگیرد. در این پژوهش، بازنمایی ki را در زبان آذری مورد بررسی قرار خواهیم داد. پس از تحلیل کاربرد کلامی این عنصر یعنی نقش آن به عنوان کانوننما، نمودارهای درختی مربوط به آن بر اساس مدل کمینهگرایی ترسیم خواهد شد. همچنین نشان خواهیم داد که در زبان ترکی آذری همانند زبان فارسی، سازه با گرفتن کانون نمای ki برجسته شده و بصورت درجا عمل میکند. یعنی اینکه سازه کانونی با کانوننمای ki میتواند در سرتاسر جمله وجود داشته باشد. به نظر میرسد که حرکت سازه دارای کانوننمای ki به ابتدای جمله صرفاٌ جهت مبتداسازی است یعنی سازه مبتداشده نیز میتواند سازه کانونی باشد.
بذر نور در دست برزگر آگاه، بررسی دو تمثیل پارتی مانوی درباره کشاورزی
صفحه 49-76
https://doi.org/10.30465/ls.2022.39471.2027
زهره زرشناس؛ سیما فولادپور
چکیده چکیده: در ادیان زاهدانه و گنوسی که تشویق به ترک همه لذایذ و فواید زندگی مادی دارند، کشاورزی نیز از جمله فعالیتهایی دانسته شده است که باید ترک شود؛ این دیدگاه در دین مانوی با ممنوعیت آن برای برگزیدگان به اوج خود رسیده است. در این مقاله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا به معرفی و بررسی دو تمثیل مانوی پرداختهایم که زمینه کشاورزی در آنها چشمگیر است. سپس با استفاده از شواهد متون دیگر به تحلیل این تمثیلها و بررسی کاربردهای ادبی کشاورزی در مقابل جایگاه کشاورزی در جامعه مانوی پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که بر خلاف دستورات دینی که کشاورزی را فعالیتی منفی میدانند، در متون مانوی از بنمایه کشاورزی با بار معنایی مثبت استفاده شده است و پربسامدترین کارکرد آن، تشبیه تبلیغ و گسترش دین بوده است.
